یکشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۹۰

به سلامتیه همه پدرها


پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:فکر می کنی ،تو می توانی مرا بزنی یا من تو را؟


پسر جواب داد:من می زنم!


پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید.


پدر با ناراحتی از کنار پسر رد شد.


بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد تا شاید جوابی بهتر بشنود.


پسرم من می زنم یا تو؟


این بار پسر جواب داد شما می زنی.


پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟


پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی توانم را با خود بردی . . .


بابا سلام،با هم حرف بزنیم؟

۴ ساله كه بودم فكر می كردم پدرم هر كاری رو می تونه انجام بده .

۵ ساله كه بودم فكر می كردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه .

۶ ساله كه بودم فكر می كردم پدرم از همه پدرها باهوشتر.

 ۸ ساله كه شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.

 ۱۰ ساله كه شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها كه پدرم بچه بود همه چیز با حالا كاملاً فرق داشت.
۱۲ساله كه شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه كه بچگی هاش یادش بیاد.

۱۴ ساله كه بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله .

۱۶ ساله كه شدم دیدم خیلی نصیحت می كنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده .

۱۸ ساله كه شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه .

۲۱ ساله كه بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس كننده ای از رده خارجه

۲۵ ساله كه شدم دیدم كه باید ازش بپرسم ، زیرا پدر چیزهای كمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروكار داشته .

۳۰ ساله بودم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره كرده و خیلی تجربه داره .

۴۰ ساله كه شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه كار بر میاد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره!

۵۶ ساله كه شدم ... حاضر بودم همه چیز رو بدم كه پدر برگرده تا من بتونم باهاش درباره همه چیز حرف بزنم ! اما افسوس كه قدرشو ندونستم ...... خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت !


به سلامتیه همه پدرها

۲ نظر:

  1. در این که پدرها یکی از عزیزترین های زندگی آدم هستند، هیچ شکی نیست. ولی مادرها هم همین طور. شما چرا فقط در مورد پدرها مطلب می گذارید؟!!

    پاسخحذف
  2. به قول اصفهانی ها:"اصل پِدِرِست که مادِر رهگذِرِست"

    پاسخحذف