پنجشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۹۳

باز هم ما ایرانی‌ها و تفاخر ناآگاهانه!

ما ایرانی‌ها توی شبکه‌های اجتماعی و وبلاگها و سایت‌ها دنبال نشانی از موفقیت‌های شخصی ایرانی‌تبار میگردیم تا آنرا در سطح وسیعی منتشر کنیم و به آن ببالیم و به دنیا(بخوانید به خودمان چون دنیا که این محافل فارسی زبان را رصد نمیکنه) اثبات کنیم که نژاد برتریم و باهوشترینیم و خون پاک آریایی در رگانمام جریان دارد، کورش و داریوش و ....داشتیم و خلاصه اینکه همه باید به ما تعظیم کنند.

۵ تا پزشک قلب و دو تا پزشک مغز و اعصاب و ۲ تا استاد نجوم و چند کارخانه دار که در سازمانها و بیمارستانها و ارگانهای کشورهای مختلف جایگاه و رتبه دارند را ردیف میکنیم و با افتخار و غرور میگوییم دنیا در تسخیر ماست،حال آنکه ژاپنی‌ها و چینی‌ها و فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها و ... همه میتوانند چنین لیستی را تهیه کنند،چینیها که خیلی بیشتر از ما هستتد ولی کسی دعوی سلطه‌ی دنیا را ندارد!

جدای اینکه این روزها همه یه مطلب را به تکرار به اشتراک میگذارند،فکر کردم شاید جالب باشد نکاتی را راجع به المپیاد(به طور خاص ریاضی) و پیشینه‌ی خانم مریم میرزاخانی و تنی چند از جوانان افتخارآفرین ایران بیان کنم.


المپیاد ریاضی شامل ۶ سوال ۷ نمره‌ای هست یعنی ۴۲ نمره.

پس ممکن است در یک المپیاد چندین نفر طلا،نقره و یا برنز بگیرند.

سال ۱۹۹۸ میلادی ایران با کسب ۵ طلا و ۱نقره در المپیاد ریاضی،رتبه‌ی اول جهان را کسب کرد.

سوال ۶ معمولا سوال دشواریست.


®۵ ایرانی دو بار در المپیاد ریاضی مقام و مدال کسب کرده‌اند.یعنی یکبار سال دوم دبیرستان و بار دیگر سال سوم دبیرستان شرکت کرده‌اند.

اهمیت کار خانم میرزا خانی آنجا نمود دارید که ایشان دو نمره‌ی ۴۲ و ۴۱ را در این آزمونها کسب کرده‌اند.البته سختی سوالات در سالهای مختلف ممکن هست با هم فرق داشته باشند ولی تقریبا در یک سطح هستند.

مریم میرزا خانی از دبیرستان فرزانگان۱ تهران: سال۱۹۹۴ نمره‌ی ۴۱ و سال ۱۹۹۵ نمره‌ی ۴۲ را کسب کرد.

ایمان افتخاری از دبیرستان حلی۱ تهران:سال۱۹۹۶ نمره‌ی ۲۸ و سال ۱۹۹۷ نمره‌ی ۴۲ را کسب کرد.

امیر آجرلو از دبیرستان رشد منطقه‌ی۱۶ تهران:سال۱۹۹۸ نمره‌ی ۳۳ و سال ۱۹۹۹ نمره‌ی ۳۴ را کسب کرد.

مینا دلیروی فرد:سال۲۰۱۱ نمره‌ی ۳۰ و سال ۲۰۱۲ نمره‌ی ۲۸ را کسب کرد.

الک بدرویا از دبیرستان انرژی اتمی و علامه‌طباطبایی:سال۲۰۱۲ نمره‌ی۲۸ و سال ۲۰۱۳ نمره‌ی ۳۵ را کسب کرد.

خانم مریم میرزاخانی فارغ التحصیل کارشناسی از دانشگاه صنعتی شریف و ارشد و دکترا از هاروارد و استاد دانشگاه استنفورد و دارای همسر و یک فرزند هستند. زمینهٔ تحقیقاتی او مشتمل بر نظریه تایشمولر، هندسه هذلولوی، نظریه ارگودیک و هندسه هم‌تافته است. او در سال ۲۰۱۴، برنده مدال فیلدز شد.همسر وی جان وندراک، از پژوهشگران آی‌بی‌ام است و از او دارای یک فرزند به نام آناهیتا می‌باشد.
ایشان پروفسور نیستند.
جایزه‌ی فیلدز با نوبل برابری نمیکند.
اساسا "نوبل ریاضیات" نداریم.
قیاس این جایزه با نوبل مثل قیاس اسکار و جشنواره‌ی کن هست!



در آخر هم کلامی راجع به ضریب هوشی(آیکیو)
ضریب هوشی یا بهره هوشی یا هوش‌بهر، (IQ)مخفف Intelligence Quotient و عددی با میانگین ۱۰۰ و انحراف معیار ۱۵ می‌باشد. از این رو در رده‌بندی و تقسیم هوش، به صورت میانگین نزدیک ۷۰٪ از مردم دارای هوش میانه، ۱۲٪ هوش بالاتر از میانه، ۲٪ درصد بسیار باهوش و ۱٪ افراد برگزیده را دربر میگیرند. همین روند درباره افراد کم‌هوش، واپس‌مانده ذهنی و ... در سوی دیگر پابرجا است.

یک گزاره معروف در میان ما، تاکید بر هوش بالا و سرشار ایرانیان است. باور عمومی ما حاکی از این است که از مدیران ناسا گرفته تا بهترین جراحان بیمارستان‌های معروف دنیا و کارآفرینان ایرانی هستند. و در مقابل، نقل‌قولها و داستانهایی را باور داریم که ژاپنی‌ها هوش پایین‌تر خود را با تلاش جمعی و کار بیشتر جبران میکنند.

در گراف «آی کیو» جهان که توسط دو محقق فنلاندی و انگلیسی ترسیم شده است. بدون هیچ بحثی در رد یا صحت این آمار، نکته جالب این است که ژاپن دومین کشور باهوش دنیا با ضریب ۱۰۵ و ایران با ضریب هوشی ۸۴ در رده کشورهای پایین این جدول قرار دارد؛ پایین‌تر از عراق و سوریه و در سطح کشورهای عربی حوزهٔ خلیج فارس


در واقع طبق تحقیقات علمی دانشمندان ما ایرانی‌ها نه تنها گل سر سبد هوش در دنیا نیستیم بلكه جایگاهی متوسط در جهان داریم و میلیاردها نفر در جهان ضریب هوشی بالاتری از ما دارند.

"ریچارد لین " روانشناس و استاد ۸۱ ساله دانشگاه اولستر بریتانیا در كتابی كه در سال ۲۰۰۶ انتشار داد نتایج تحقیقات خود را در این باره منتشر ساخته است

وی كه متخصص مطالعه بر روی تاثیر دو متغیر " نژاد " و " هوش " بر روی یكدیگر است ، در كتاب خود وضعیت ضریب هوشی مردم جهان را با توجه به نژاد بررسی كرده و به این نتیجه رسیده كه باهوش‌ترین مردم جهان با ضریب هوشی ۱۰۵ و بالاتر مردم كشورهای شرق آسیا ( چین ، كرهٔ شمالی و جنوبی و ژاپن ) هستند.
 
در ردهٔ میانی كشورهای اروپایی ، روسیه ، آسیای مركزی و قفقاز و حتی مغولستان قرار می‌گیرند كه متوسط  ضریب هوشی آنها  ۹۰ تا ۱۰۰ است.

ایرانیان به همراه تمامی كشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا ، هند ، پاكستان و كشورهای آسیای جنوبی و نیز دو قاره آمریكای شمالی و جنوبی در رده میانی یعنی با ضریب هوشی ۸۵ تا ۹۰ قرار می‌گیرند.

جایگاه چهارم از آن كشورهای آفریقایی است كه ضریب هوشی آنها ۷۰ تا ۸۰ است و مردم اقیانوسیه ( استرالیا ) و كشور آفریقایی بوتسوانا ، با دارا بودن كمترین میزان ضریب هوشی یعنی ضریب هوشی ۶۰ تا ۷۰ در آخرین رده قرار می‌گیرند.


آزمون‌های متعارف علمی برای اندازه‌گیری ضریب هوشی از این قرار است:
تشخیص الگوها (Pattern recognition)
قدرت حافظه کوتاه مدت (Short-Term memory)
استفاده فرد از واژه‌ها (Vocabulary)
سرعت محاسبه فرد (Computational speed)
درک روابط یا جبر (Algebra)
اطلاعات عمومی (General Knowledege)
محاسبات ریاضیات (Arithmetic)
درک فضایی (Spatial ability)
منطق (Logic)
تلفظ (Spell) 



یکشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۳

غیرت دینی!

غیرت دینی یعنی سردار بنز سوار!

قالی باف:
"ما نظام اسلامی هستیم و غیرت دینی داریم."نباید اجازه دهیم یک خانم در طول وقت اداری و طی روزها و ماه‌ها ساعت تماس و معاشرتش با نامحرمان بیشتر از محرم، شوهر و فرزند او باشد.غیرت ما کجا رفته است؟ حالا «بی‌بی‌سی» هرچقدر می‌خواهد حرف بزند.





علی ربیعی(وزیر کار):
غیرت دینی را هم درایستادگی مقابل زورگویی های ظالمان جهان وهم در ارتقای کرامت بانوان می دانم. غیرت دینی را در این می دانم زنی با فقر و گرسنگی سربربالین نگذارد، غیرت دینی تقویت بنیان خانواده است. تعداد زنان سرپرست خانواربه صورت تصاعدی افزایش یافته است، بنابر این غیرت دینی این است که اشتغال در کشور به ویژه برای این قشر رونق گیرد و آسیب های اجتماعی کاهش یابد،حقوق معلولان ادا شود، هیچ زنی از روی استیصال به کار تن در ندهد و بتواند مهر مادری را به نمایش بگذارد.

فاطمه راکعی، فعال حوزه زنان:
تفکیک جنسیتی ربطی به «غیرت دینی» ندارد. این مساله دربخش‌های مختلف اجتماع نه جایگاه فرهنگی دارد و نه جایگاه اجتماعی و نه شرعی، همان‌گونه که وقتی بحث تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها مطرح شد، امام (ره) به‌شدت با آن مخالفت کرد.

به ما هم گزارش‌هایی مبنی بر بروز برخی بی‌اخلاقی‌ها در شهرداری که ناشی از کمبودهای فرهنگی و دینی برخی از مدیران و کارکنان شهرداری است، رسیده است. به نظر می‌رسد شهردار تهران برای درمان این مساله ساده‌ترین راه را برگزیده‌اند. درحالی که باید به جای فکر کردن به چنین گزینه‌هایی به فکر استفاده از مدیرانی با فرهنگ و دین پرور باشند.

شاید آغاز فساد اخلاقی در شهرداری تهران طی سالهای اخیر با ورود احد قدمی،داماد پروین احمدی نژاد -خواهر محمود احمدی نژاد- آغاز شده  باشد!

احد قدمی متولد سال ۱۳۶۰ سومین داماد پروین احمدی‌نژاد،مداح است قدمی در زمانی که مادر همسرش به شورای شهر رسید، مدیر کل حراست سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور شد که پس از مدتی از این پست کنار گذاشته شد. مدتی به حراست ایران‌خودرو رسید و پس از مدتی طی حکمی از سوی علی ترکاشوند، رئیس شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور به سمت ریاست مجموعه ورزشی شهید کشوری منصوب شد.گفته میشود فسادهای اخلاقی و مالی دلایل کنار گذاشته شدنش بوده است.

جمعه، تیر ۰۶، ۱۳۹۳

باب مباهته

 دکتر عبدالکریم سروش در وبسایتش نوشته بود:
دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، در حاشیه جلسه مدیران مسئول مطبوعات با رئیس‌جمهور، جناب مهاجرانی مجالی برای گفتگو با شریعتمداری می‌یابد. روزنامه کیهان در آن ایام نوشته بود عبدالکریم سروش در سفر به آلمان جاسوسی کرده و اسرار مملکتی را با بیگانگان در میان گذاشته است.

 مهاجرانی به شریعتمداری می‌گوید شما هر اختلافی که با سروش و ایده‌ها و اطرافیانش داری داشته باش و آنها را بنویس و در روزنامه‌ات منتشر کن؛ اما شما می‌دانی، من هم میدانم که وصله جاسوسی به سروش نمی‌چسبد و این تهمتی ناروا و غیرموجه است. سروش چه منصب دولتی و اطلاعات محرمانه‌ای دارد که با خارجی‌ها در میان بگذارد؟! شریعتمداری در پاسخ می‌گوید: میدانم سروش جاسوسی نکرده، اما می‌شود به ایشان « بهتان» زد و «افترا» بست؛ چراکه در فقه بابی داریم تحت عنوان «مباهته». 

مطابق با این بابِ فقهی، اگر مردم به دور کسی جمع شوند که محبوبیت و نفوذ زیادی دارد و در عین حال خلاف اسلام سخن میگوید و نمی‌توان مردم را از اطراف او پراکنده کرد، می‌توان به او «بهتان» و «تهمت » زد و شخصیت او را تخریب کرد و از این طریق با او در پیچید و از نفوذ و تأثیرش کاست....

مهدی نصیری، مدیر مسئول هفته نامه «صبح» نیز در اواسط دهه هفتاد شمسی در یکی از سرمقاله های خود به قصهٔ «مباهته» پرداخته و آنرا تبیین همدلانه کرده بود.

وحید یامین‌پور، مجری سابق تلویزیون و از اعضای جبهه پایداریدر صفحه گوگل‌پلاس خود، مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار مقیم لندن را «فاحشه» خواند.

یامین‌پور این اتهام را در مقام مخالفت برای مرتد خواندن مسیح علی‌نژاد به دلیل راه‌اندازی صفحه آزادی‌های یواشکی در فیس بوک ابراز داشته است. 

یامین‌پور در بخشی از پست خود می‌نویسد: «قبل از انقلاب در شهرنو فاحشه‌هایی که سنین جوانی را سپری می‌کردند و دیگر جذابیت جنسی نداشتند به فریب دادن جوانترها و قوادی رو می‌آوردند. این کار شاید تامین نیازهای روانی(و البته مالی) آنها به حساب بیاید. ظاهرا علینژاد هم در مرز میانسالی با راه انداختن کمپین بی‌حجابی بدنبال به اشتراک گذاشتن بدنامی‌ها و ناکامی‌های خود و به میدان آوردن جوانترهایی است که هنوز فاحشه نیستند.»
فاحشه خواندن علینژاد در سیمای  جمهوری اسلامی ایران
اما مباهته چیست؟
سروش محلاتی در وبسایت خود نوشته:
روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده که حضرت، وظیفه امت را در مقابل «اهل بدعت» بیان فرموده و دستور داده‌اند که از آنان برائت جسته، عیب‌ها و ایراداتشان را بازگو کنید و آنان را «مبهوت» سازید تا برای تباه کردن ِ اسلام، طمع نکنند: «إذا رأیتم اهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائة منهم ... و باهتوهم کیلایطعموا فی الفساد فی الاسلام و یحذّرهم الناس.

واژه «باهتوهم» از ماده «بهت» به معنی «مبهوت ساختن» است، یعنی به قدری با قوّت با آنان بحث کنید و دلیل محکم و قاطع ارائه کنید، که اهل بدعت را «متحیّر و مبهوت» ساخته و از پاسخ دادن ناتوان کنید. چه اینکه حضرت ابراهیم هم، چنان منطقی و مستحکم با کافر بت پرست احتجاج کرد که او را مبهوت نمود.

محسن کدیور هم در وبسایتش مباهته را اینگونه توصیف میکند:
اگر چه در فقه بابی به نام «مباهته» وجود ندارد، اما در بحث مکاسب محرمه در ابواب حرمة سبّ/ هجو/ غیبة المؤمن فرعی از حرمت سبّ/ هجو/ غیبت مطرح شده به نام «استثنای مبتدع» یعنی سبّ کردن/ هجو کردن/ غیبت بدعت گذار حرام نیست. مستند این فرع فقهی صحیحه‌ی داود سرحان از امام صادق (ع) به نقل از پیامبر (ص) در اصول کافی است (کتاب الایمان و الکفر، باب مجالسة اهل المعاصی، حدیث ۴، ج ۲ ص ۳۷۵).

روایات این باب درباره‌ی عدم جواز همنشینی با گناهکاران است. در این روایت واژه‌ی «باهتوهم» آمده که به معنای مبهوت کردن با اقامه برهان است، آنچنانکه جوهری در صحاح و فیومی در المصباح المنیر و شارحین کافی از قبیل ملا صالح مازندرانی و ملا محسن فیض کاشانی در وافی همینگونه معنی کرده اند. البته محمد باقر مجلسی در مرأة العقول آنرا (باهتوهم به معنی مبهوت کردن) اظهر دانسته است، معنای غیر اظهر بهتان است.

اکثریت فقها هرگونه نسبت دروغ و بهتان و افترا را در ابواب یادشده حرام دانسته اند، از قبیل شهید ثانی در مسالک، محقق اردبیلی در مجمع الفائدة و البرهان، صاحب ریاض و صاحب جواهر. اما در مقابل در دو قرن اخیر متأسفانه شاهد یک حرکت ارتجاعی در فقه هستیم، به این معنی که بهتان و افترا و دروغ و نسبت خلاف واقع دادن به مبتدع را مجاز دانسته‌اند. از این گروه می‌توان به شیخ انصاری در مکاسب، آیت الله خویی در مصباح الفقاهة، آیت الله گلپایگانی در الدر المنضود و آیت الله میرزا جواد تبریزی در ارشاد الطالب و أسس الحدود و التعزیرات اشاره کرد. به نظر من فتوای گروه اخیر از فقها را نمی‌توان پذیرفت، چرا که یقین به خطا در مستند فتوای ایشان است. فتوا به مباهته خلاف نصوص قرآنی، دلیل عقل، موازین قطعی اخلاقی و سنت معتبر است.

به دهان متملق خاک بریزید/به حجت‌الاسلام سیدعلی خامنه‌ای

معصوم میفرماید:به دهان متملق خاک بریزید.

علی(ع) در نامه‌ی خود به مالك اشتر او را سفارش می‌كند كه تا می‌تواند انسانهای منتقد را به خود نزديك گرداند:از ميان مردم كسانی را برای ياری و مشورت انتخاب كن كه در حقگويی از همه صريح ترند و در آنچه را كه خدا برای دوستانش نمی پسندد تو را مددكار نباشند چه خوشايند تو باشد يا نباشد.

 امیرالمومنین (ع) در مورد تملق گویی و زشتی آن در عهدنامه مالک اشتر به مالک تذکر می‏دهد که از تملق گویان و مبالغه گویان دوری کن و از تعریف بیش از اندازه کسی از خودت شاد مشو. یعنی سرپرستان امور باید واقع بین باشند. علی(ع) سپس می‏گوید  تملق گویی یک شخصیت واهی و موهومی از والیان در نظر مردم می‏سازد و مردم به شخصیت حقیقی آنها پی نخواهند برد. یعنی آنها را در نظر مردم شخصیت بزرگی میباورانند و والیان نیز مردم را به دیده تحقیر مینگرند.


صفار هرندی،وزیر سابق ارشاد و مشاور فرهنگی فعلی سپاه میگوید :
در بعد علمی و نظری و شخصیت فرزانه مقام معظم رهبری باید گفت که ایشان از یک طرف عالم دینی و مجتهد است و از طرف دیگر یک روشنفکر و شخصیت فرهنگی است و کسی است که شعرشناس و شاعر است، هنرشناس و هنرمند است، قدرت مخاطبه با اهل فرهنگ و فرهیختگان را دارد و زمانی که با آنها صحبت می‌کنند آنها احساس می‌کنند با یک فرزانه و حکیمی طرف هستند که درباره حوزه‌هایی که صحبت می‌کند کاملاً مشرف است.

در عرصه‌های مختلف از جمله عرصه‌های اجتماعی و در مباحث مربوط به تاریخ، علم رجال، شخصیت‌شناسی، ادبیات داستانی و رمان، مخاطب ایشان احساس می‌کند که این صحبت‌ها برآمده از یک گنجینه‌ای از تجربیات و ذخایر معنوی و دانشی است که محصول چهار کتاب خواندن نیست بلکه محصول یک عمر کتاب‌خوانی و یک عمر حضور پیدا کردن در گعده‌های فرهنگی و محیط‌های روشنفکری است.

من اگر کلی به ذهنم فشار بیاورم و بخواهم مرور کنم نمی‌توانم چند نفر از معاصرین را بگویم.

رهبری مجله‌های انگلیسی را بدون ترجمه مطالعه می‌کنند؛ ایشان در زمینه‌های اصلی زندگی طلبگی خود در همان عنفوان جوانی به جایگاه اجتهاد می‌رسند و می‌توانند معلم و استادی برای طلاب دیگر باشند.



 علی‌اکبر رشاد٬ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌گويد : تاريخ شيعه شخصيتی به «جامعيت» علی خامنه‌ای نداشته و هيچ حوزه‌ای نيست که رهبر جمهوری اسلامی وارد آن نشده و درباره‌اش سخن نگفته باشد.

 ● ما در تاريخ تشيع شخصيتی به جامعيت و ظرفيت استعدادهای مقام معظم رهبری يا نداشته و يا کم داشته‌ايم.
شخصيتی که ايشان را در عرصه نظری و عملی سرافراز و سلامت جلوه می‌دهد.
حوزه‌ای نيست که ايشان در آن وارد نشده باشند و سخن را به صورت تمام جاری نکرده باشند.
ايشان {خامنه‌ای} در حوزه فقه يک فقيه تمام، فهيم، دقيق و موضوع شناس هستند.
فقيه حکم‌شناس کم نداريم، اما فقيه موضوع شناس نادر است. به عبارت ديگر فهيمی که بر موضوع چيره دست باشد همانند ايشان {خامنه‌ای} نداريم.
ايشان {خامنه‌ای} همان کسی هستند که به عنايت الهی پيش از اعلام موضع مرجعيت، به نظر ديگر فقهای کنونی اصلح بودند.
مقام معظم رهبری در موضوع‌شناسی و فهم آن از ذکاوت خاصی برخوردارند و اين را اهل فن تاييد می‌کنند.
ايشان يک تاريخ‌دان ماهر هستند بارها صحنه‌هايی را شاهد بودند که با دقت نسبت به تاريخ ايران در منطقه به صورت دقيق راجع به حوادث، افراد و جزئيات سخن می‌گفتند.
ايشان يکی از خبرگان در حوزه مباحث کلامی، اقتصاد، مديريت و شعاع گوناگون گستره علوم انسانی هستند.
ايشان بر حوزه‌های مختلف هنر مانند سينما، ادبيات و ... نيز اشراف کامل دارند. شعری در محضر ايشان خوانده نمی‌شود که توسط نقد ايشان اصلاح نشود.
ايشان افزون بر هزار رمان گاه چندين جلدی و مشهور را خوانده‌اند.
علاوه بر اين تبحر ايشان بر مسائل نظامی زبانزد فرماندهان جنگ بود. من بارها از زبان فرماندهان شنيده بودم که نظر مقام معظم رهبری در دوره دفاع مقدس به دليل عملی‌تر بودن غالب بر ديگر نظرات فرماندهان می‌شد و آنها اين نظر را می‌پذيرفتند.
ايشان در حوزه تربيتی ذره‌پروری می‌کنند و بر تسخير دل‌ها معجزه.
موضوع تقريظ نويسی يکی از رويه‌های تربيتی ايشان است که به منظور ترغيب مخاطبان، تشويق نويسندگان و ... نوشته می‌شود.
حتی ايشان در جلسه‌ای خواسته بودند تا از نويسندگان رمان‌های حوزه هنری تجليل کنند. ايشان در اين مراسم نکات فنی و نقدهای دقيقی به آثار کرده بودند به طوري که همه نويسندگان نظرات ايشان را تصديق می‌کردند.

وقتی مصباح یزدی تئوریسین خشونت و بیرحمی پای علی خامنه‌ای را میبوسد
محمد حسينی٬ وزير ارشاد دولت دهم می‌گويد «اشراف و احاطه» علی خامنه‌ای به حوزه فرهنگ و هنر «مثال‌زدنی» است٬ هیچ رهبری در دنیا به اندازه وی «جامع‌الاطراف» نیست٬ دولتمردان خارجی «عنایت» رهبر به ادبیات را «تحسین» می‌کنند و وزیر فرهنگ روسیه از از سطح بالای اطلاعات خامنه‌ای از ادبیات روسی «تعجب» کرده است.

نفس وقت‌گذاری ايشان {علی خامنه‌ای} برای ديدار با ارباب فکر، فرهنگ و هنر، پيگيری مداوم، اشراف و احاطه مثال‌زدنی ايشان به حوزه فرهنگ و هنر علی‌رغم مسئوليت‌های خطيری که بر عهده دارند بيانگر اهتمام و ارزش‌گذاری نسبت به اين مقوله است.
رفتار ملاطفت‌آميز و سرشار از محبت و احترام حضرت آقا با هنرمندان فراتر از ديگر گروه‌ها از جمله مديران سياسی و اجرايی کشور است.
هنرمند در ديدار با معظم‌له احساس نمی‌کند که با رهبری با صلابت و مقتدر که نقشه‌های قدرت‌های جهانی را به‌هم ريخته است مواجه شده بلکه فضا به گونه‌ای است که هر هنرمندی خود را در محضر عالمی فرزانه می‌يابد که خبره و استاد آن رشته است.
شاهد تسلط وصف‌ناپذير ايشان به موضوعات مختلف و معرفت نسبت به جريانات، افراد و آثار آنها هستيم. نگرش و گرايش ايشان زمينه‌ساز اين حجم معلومات و تحليل‌های دقيق و مطابق واقع است.
رهبری کتاب‌ها را مطالعه و آثار از جمله برخی فيلم‌های سينمايی را می‌بينند و تنها به شنيده‌ها بسنده نمی‌کنند لذا اگر نقد و تحليلی ارائه می‌دهند يا توصيه‌ای می‌کنند با اطمينان خاطر است.
رهبر معمولا جوانان را تشويق می‌کنند و کمتر به ابيات آنان اشکال وارد می‌کنند ولی شاعران ميانسال و شناخته‌شده که از ظرفيت بيشتری برخوردار هستند و با نگاه مشفقانه رهبری مأنوس هستند ممکن است با نقد شعرشان يا بعضی تعابير و واژه‌ها مواجه شوند.
گاهی حضرت آقا پيشنهاد می‌دهند که يک کلمه يا عبارت عوض شود، پس از اصلاح همگان از جمله خود شاعر اذعان می‌کند که بيت شعری او لطيف‌تر و روان‌تر شده است.
در مقايسه با رهبران و رؤسای جمهور ديگر کشورها سراغ ندارم که شخصيتی جامع‌الاطراف و محيط به حوزه‌های متنوع فرهنگی و هنری به مانند ايشان وجود داشته باشد.
در داخل کشور هم اگرچه بسياری از مسئولان صبغه فرهنگی دارند و در کنار چهره سياسی چهره فرهنگی هم دارند ولی مقايسه آنان با رهبری قياس مع‌الفارق است و همگان به اين موضوع اذعان دارند.
در ديدارهای خصوصی با دولتمردان و نخبگان در مواردی به برخی آثار و کتاب‌ها اشاره می‌کنند که گستره و عمق معلومات ايشان را نشان می‌دهد.
به ياد دارم در ديدار با وزير فرهنگ وقت روسيه که فردی با تجربه و متفکر بود وقتی به مطالعات گسترده مقام معظم رهبری در حوزه ادبيات روسی اشاره کردم٬ وزير فرهنگ روسيه که يک سابقه ذهنی در اين خصوص داشت ضمن تائيد موضوع٬ تعجب و تحسين خود را اظهار داشت.
قطعا ديگر ملت‌ها و دولت‌مردان وقتی در جريان توجه زائدالوصف رهبری به شعر و ادب قرار می‌گيرند هم موجب اعجاب و شگفتی آنها می‌شود و هم اين عنايت را تحسين می‌کنند.

سعیدی امام جمعه‌‌ی قم و تولیت حضرت معصومه گفت : اقای خامنه ای هنگام تولد، زمان خروج از بدن مادر یا علی گفت و قابله در جواب او گفت علی یارت


حجت الاسلام ادیب یزدی استقبال از سفر رهبری را “یادآور تشریف‌ فرمایی پیامبر اکرم(ص) به مدینه” دانست، سردار مهدی مهدوی‌نژاد٬ فرمانده سپاه علی‌بن‌ابیطالب قم استقبال صورت گرفته از رهبری در بجنورد را “معجزه‌ای الهی” توصیف کرد و معاون کمیته امداد خراسان شمالی نیز از اجرای طرح قربانی برای سلامتی رهبری خبر داد. آیت الله علوی گرگانی هم در دیدار با طلاب آران و بیدگل گفت: “قبولی اعمال در گرو اطاعت از رهبری است.”

رهبری متخصص هوا فضا هسته‌ای، ورزش رزمی و ادبیات و شعر و ...همه چیز 

ایران و جام‌جهانی و مردمان سرزمین پارس!



کارلوس کیروش قبل از بازی با آرژانتین در گفت‌و‌گو با یک خبرگزاری آرژانتینی گفت

تنها یک معجزه به ایران اجازه می‌دهد تا مقابل آرژانتین نتیجه مثبتی بگیرد. اگر مسی انسان بود، می‌توانست بهترین بازیکن دنیا شود اما او انسان نیست و نمی‌تواند وارد این رقابت شود. از فیفا اجازه می‌خواهم که با ۱۴بازیکن در این مسابقه به میدان برویم! همه بازیکنان آرژانتین مرا نگران می‌کنند؛‌ دی ماریا، هیگواین، ماسکرانو و ... همه بازیکنان فوق‌العاده‌ای هستند.



کامنتهای مردم ایران:
توهین کرده،شعور نداره،درک درستی از فوتبال نداره،روحیه‌ی بازیکنها رو خراب میکنه،به عنوان سرمربی قبولت نداریم،کیروش حرفه‌ای نیست،خودشیرینه،آبروی ایران را برد و ....

بعد از بازی با آرژانتین، کامنتهای مردم ایران:
کمپین راه بندازیم کیروش از ایران نره،کیروش اسطوره هست،کیروش به فوتبال ما اعتبار داد،کیروش یک نابغه هست،اون استاد جنگ روانیه،خاک بر سر کفاشیان و ...


و مجددا بعد از باخت ایران در برابر بوسنی سیل دشنامها و توهینهای رکیک ناموسی به سوی کیروش و بازیکنهای تیم ملی سرازیر شد!

یاد جمله‌ای از سرج پوپوویچ، رهبر جنبش دانشجویی صربستان در دهه ۹۰ افتادم که چند سال قبل در باره‌ی ایرانی‌ها گفته بود:شما ایرانی‌ها می‌دانید چه نمی‌خواهید، نمی‌دانید چه می‌خواهید!  که من با کمی تغییر میگویم:ما ایرانی ها نمیدانیم چه میخواهیم،ولی میدانیم هیچ چیز را نمیخواهیم.

و البته صریحا اشاره به بوقلمون صفتی و ملون بودن و دمدمی مزاج بودنشان نکرد!!

چرا ما ایرانیان که در سیاه ترین نقطه تاریخ دست و پا می زنیم؟