جمعه، تیر ۰۹، ۱۳۹۱

دیدار از قبرستان ظهیرالدوله




امروز پنجشنبه  ۸  تیر  ۹۱  ،در راه بازگشت از دربند یاد آخرین باری افتادم که به قبرستان ظهیر الدوله رفته بودم،یه صبح برفی سال ۷۷ بود که باز هم بعد از دربند بود.خاطره ی شیرینی از اون روز برام باقی مونده بود.در زدم و خانم صفایی که پیرزنی است ساکن در آنجا و از سال۶۶ متولی است با غرولند در را باز کرد.


یادمه سر خاک هر کی می رفتم یه شعری ازش یادم میومد و همونجا می خوندم،من بودم و گورستان و برف زیاد و دیگر هیچ!


اما بعد از چهارده سال حال و هوای اونجا فرق کرده بود و بعضی مزارها رو بسته بودند و یا در حصار گذاشته بودند.(روزهای پنجشنبه و جمعه از ساعت  ۱۰  تا  ۱۷  قبرستان به روی عموم باز است)


چند دختر و پسر جوان بالای مزار فروغ بودند،سنگ را شسته و شمع روشن کرده بودند ولی  قبرهای دیگر سوت و کور بود و عموما کثیف و در اثر عدم رسیدگی شکسته و تخریب شده بودند!


به راستی که خداوندگاران و مفاخر موسیقی و ادبیات و هنر ایران زمین در آنجا آرمیده اند، ولی نه آن جوانان آنها را می شناختند و نه متولیان فرهنگی و مسئولین کشور حق آنها را ادا کرده اند!

پی مزار ابوالحسن صبا گشتم که گفتند در زمان سیل تجریش و حرکت زمین تعدادی قبر منجمله قبر حسن صبا به خانه ی مجاور رانده شده،هر چه زنگ خانه را زدیم کسی در را باز نکرد.

متاسفانه مزارهای حبیب سماعی استاد برجسته و کم نظیر سنتور و مشیرهمایون شهردار پیانیست زبردست را نیافتم.


به راستی این سزای میراث ادب و هنر و فرهنگ ایران زمین است!؟


سید حسن تقی‌زاده (۱۲۵۶ تبریز - ۱۳۴۸ تهران)، از رهبران انقلاب مشروطیت، از رجال سیاسی بحث‌انگیز معاصر و از شخصیتهای علمی و فرهنگی ایران معاصر، در زمره کسانی است که جمعی بشدت هوادار و موافق، و مخالفانی از طیف‌های گوناگون دارد. منابع زیادی در باره او انتشار یافته، اما جنبه‌هایی از زندگی سیاسی او هنوز ناشناخته، کم‌شناخته و در معرض مجادلات سیاسی است.

.
.
.
.
.
.

محمدحسین لقمان‌ادهم ۱۲۸۵) تبریز - ۱۳۳۰ تهران) ملقب به لقمان‌الدوله و معین‌الاطبا پزشک ایرانی بود. وی که ملقب به معین الاطبا شده بود مدرسه ی طب را تاسیس کرد. وی در بازدید از انستیتو پاستور، احمدشاه را به تأسیس چنین بنگاهی در ایران تشویق کرد. او نخستین رئیس دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران بود





.
.
.
.
.
.


محمدتقی بهار، ملقب به  ملک‌الشعرا، شاعر، ادیب، نویسنده، روزنامه‌نگار و سیاست‌مدار معاصر ایرانی بود.






.
.
.
.
.
.

غلامرضا رشید یاسمی
(۲۹ آبان ۱۲۷۵ - ۱۳۳۰) مشهور به رشید یاسمی، نویسنده، مورخ، مترجم و شاعر معاصر ایرانی است.









.
.
.
.
.
.
رهی معیری با تخلص رهی از غزل‌سرایان بناممعاصر ایران است.مجموعه‌ای از اشعار رهی معیری با عنوان سایه در سال ۱۳۴۵ به چاپ رسید. رهی بدون تردید یکی از چند چهره ممتاز غزل‌سرای معاصر است. سخن او تحت تأثیر شاعرانی چون سعدی، حافظ، مولوی، صائب و گاه مسعود سعد سلمان و نظامی است. اما دلبستگی و توجه بیشتر او به زبان سعدی است . این عشق و شیفتگی به سعدی، سخنش را از رنگ و بوی شیوه استاد برخوردار کرده است، و حتی گفته‌اند که همان سادگی و روانی و طراوت غزلهای سعدی را از بیشتر غزلهای او می‌توان دریافت.


 .
.
.
.
.
.
سید حسین طاهرزاده( ۱۲۶۱ -۱۳۴۴)،خواننده ی شهیر موسیقی ایرانی بود.طاهرزاده در منزل جسام‌السلطنه با هنرمندان مشهوری چون میرزاحبیب سماع حضور(نوازنده بزرگ سنتور) و میرزاعبدالله(نوازنده برجسته تار) آشنا شد . همچنین در منزل علی صفا ظهیرالدوله با درویش خان نوازنده مشهور تار آشنا شد و پس از آن سال‌ها دوست و همکار بودند . طاهرزاده در کنسرت‌های انجمن اخوت که به تشویق ظهیرالدوله تشکیل می‌شد شرکت کرد و غالباً عواید اینگونه کنسرت‌ها به امور خیریه و کمک به مستمندان اختصاص می‌یافت. سیدحسین طاهرزاده خواننده‌ای صاحب سبک بود که هم در اجرای قطعات آوازی و هم تصنیف‌ها و قطعات ضربی تبحر داشت.قمرالملوک وزیری، ادیب خوانساری و محمدرضا شجریان از سبک حسین طاهرزاده پیروی کرده اند.

.
.
.
.
.

داریوش رفیعی ۱۳۰۶-۱۳۳۷ خواننده دهه ۱۳۳۰ بود.در تهران ابتدا با  مصطفی گرگین زاده  و سپس با مجید وفادار آشنا شد که حاصل آشنایی داریوش رفیعی با مجید وفادار ضبط ترانه‌هایی زیبا و ماندگار مانند: «زهره» , «شب انتظار» با مطلع : شب به گلستان تنها منتظرت بودم , «گلنار» با مطلع: گلنار، گلنار، کجایی که از غمت ناله می‌کند عاشق وفادار... و بسیاری ترانه مشهور دیگر شد.داریوش رفیعی همچنین با جواد بدیع زاده خواننده مشهور ایرانی نیز آشنا بود، به طوری که تقریباً عضو دایمی خانواده او بود.





.
.
.
.
.
.
مرتضی محجوبی، (۱۲۷۸ تهران - ۱ فروردین ۱۳۴۴) نوازنده پیانو ایرانی است که یکی از بنیان گذاران موسیقی ملی ایران به حساب می‌آید.او سالها تکنواز پیانو در برنامه گلهای رنگارنگ بود.مرتضی محجوبی در محافل هنری ایران به نام مرتضی خان و یا مرتضی خان محجوبی معروف است.




.
.
.
.
.
.
روح‌الله خالقی (۱۲۸۵ - ۲۱ آبان ۱۳۴۴ )از استادان موسیقی ایرانی، آهنگساز سرود "ای ایران"، و نوازندهٔ ویولن بود. خالقی از شاگردان اصلی علینقی وزیری بود و تلاش او برای احیای موسیقی ایرانی در دورانی که توجه رسمی به این موسیقی کاهش یافته بود، تأثیرگذار و مهم شمرده می‌شود. او کتابی به نام سرگذشت موسیقی ایران دربارهٔ سرگذشت موسیقی، موسیقی‌دانان و نوازندگان ایرانی هم‌عصر خود و کتابی به نام نظری به موسیقی شامل نظریه‌ای برای موسیقی ایرانی و غربی نوشته است.




.
.
.
.
.
.
.
فروغ‌الزمان فرخزاد (زادۀ ۸ دی۱۳۱۳ - درگذشته ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵) شاعر معاصر ایرانی است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد در ۳۲ سالگی بر اثر تصادف اتومبیل درگذشت.







.
.
.
.
.
.
حسین یاحقی(۱۲۸۲-۱۳۴۷) آهنگساز، نوازنده ویولن و کمانچه و رهبر ارکستر بود.









.
.
.
.
.
.
ایرج میرزا (۱۲۵۱ خورشیدی تبریز- ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ خورشیدی تهران)،ملقب به «جلال‌الممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجسته ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود. ایرج میرزا در قالب‌های گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژگان و گفتارهای عامیانه‌ است و اشعار او تأثیر عمیقی بر شعر دوره مشروطیت گذاشت.



.
.
.
.
.
.
.
قمرالملوک وزیری (۱۲۸۴ خورشیدی - ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ خورشیدی)، نخستین زن در دوران تاریخ معاصر ایران بود که به صورت بی‌حجاب، به خوانندگی در حضور مردان پرداخت. از وی به عنوان پرآوازه‌ترین خواننده زن آوازهای سنتی ایران یاد می‌شود.






.
.
.
.
.
.
غلامحسین درویش (۱۲۵۱، تهران - ۲ آذر ۱۳۰۵، تهران) معروف به «درویش‌خان» از هنرمندان نامی و استادان موسیقی ایرانی در اواخر دورهٔ قاجاریه است.درویش خان نوعی آهنگ ضربی به نام   پیش درآمد ساخت که تا سال‌ها بعد از او رواج بسیار داشت. او شاگردان بسیار زیادی داشت، ولی تنها چند تن از آنها به پیشرفت و شهرت رسیدند. او به شاگردانی که دوره‌های مختلف درسش را با موفقیت می‌گذراندند، نشانی به شکل تبرزین هدیه می‌داد که از جنس مس و نقره و برای شاگردان سطوح عالی، از جنس طلا بود. از جمله شاگردان او که موفق به دریافت تبرزین طلا شدند، می‌توان مرتضی نی‌داوود، ابوالحسن صبا، موسی معروفی و سعید هرمزی را نام برد.غریب ترین گور متعلق به درویش خان پنجه طلایی و بزرگ بود
 .کمی راجع به درویش خان




آیا این شایسته ی نگین موسیقی اصیل فارسی است؟
.
.
.
.
.
.
حسین تهرانی از استادان برجستهٔ موسیقی ایرانی و نوازنده برجسته ضرب (تمبک) بود. وی در سال ۱۲۹۰ شمسی درتهران، خیابان ایران متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان امیر اتابک به پایان رساند. تهرانی در کودکی زحمات و مصائب فراوانی متحمل شده بود و آثار آلام و مصائب دوران طفولیت تا پایان عمر در چهره اش باقی بود. وی در جوانی با آنکه از حیث مادی در مضیقه بود ولی هیچگاه از عشق خود که همین یک مشت پوست چوب باشد مأیوس نشد و ضرب را به زیر عبا میگرفت و با پشتکار وجدیت به نزد استاد خود حسین‌خان اسماعیل‌زاده می‌رفت. تهرانی از سال ۱۳۰۷ کار جدی خود را نزد اسماعیل‌زاده آغاز کرد و به علت رایج نبودن خط موسیقی، تمرینات تنبک را به کمک اصطلاحاتی مثل: بله و بله و بله دیگه ویکصدو بیست و چهار و غیره به حافظه می‌سپرد.


.
.
.
.
.
.
نورعلی برومند،به سال ۱۲۸۵ در تهران متولد شد و از سن ۷ سالگی استعداد خویش را در موسیقی با گرفتن ضرب بدون آن که از استادی تعلیم گرفته باشد نشان داد.آموزش تار را از ۱۳ سالگی نزد  درویش خان آغاز کرد و نورعلی ردیف مقدماتی درویش را در سه سال فرا گرفت.نورعلی با ابوالحسن صبا دوست و مانوس بود و دوستی آن ها از زمانی شروع شد که هر دو در نزد درویش خان نواختن تار و سه تار را فرا می گرفتند و درویش خان آن ها را دوتا کوچولو نام نهاده بود.او به آموختن تار و هم چنین سه تار و سنتور ادامه داد و ردیف موسیقی ایرانی را نیز نزد حبیب سماعی ، موسی معروفی و اسماعیل قهرمانی فرا گرفت.


.
.
.
.
.
.
رضا محجوبی برادر مرتضی محجوبی در سال ۱۲۷۷ خورشیدی در تهران زاده شد. پدرش عباسعلی ناظر بود که نی می‌نواخت. مادرش فخرالسادات با نواختن پیانو آشنا بود و این علاقهٔ والدین به موسیقی باعث شد تا رضا محجوبی و برادرش مرتضی از همان کودکی با موسیقی آشنا شوند و آن را به عنوان حرفه و هنر خود پی بگیرند.نخستین استادش حسین هنگ آفرین از افسران موزیک ارتش بود. پس از آن نزد ابراهیم آژنگ کار کرد ولی از آن روی که به یادگیری قواعد موسیقی چندان علاقه نداشت و بیش‌تر دوست داشت موسیقی را از راه گوش بیاموزد از ابراهیم آژنگ محروم شد و با شوق نزد حسین خان اسماعیل زاده استاد و نوازنده کمانچه رفت و برای چند سال از او که با کمانچه، ویولن را به شاگردانش می‌آموخت، بهره‌مند شد.خاطره ای از دل نازکی رضا محجوبی

.
.
.
.
.
حسین هنگ‌آفرین (۱۲۵۴ - ۱۳۳۱)، نوازندهٔ تار، سه‌تار و ویولن و رییس دستهٔ موزیک قزاقخانه بود. او از شاگردان موسیو لومر فرانسوی بوده‌است.حسین هنگ‌آفرین، همراه با تعدادی از نوازندگان و خوانندگان برای ضبط صفحاتی به انگلستان و روسیه سفر کرد. از شاگردان او می‌توان ابوالحسن صبا و نصرالله زرین‌پنجه را نام برد.


روی اکثر قبرها(بین موزیسین ها و شاعران کمتر دیده می شود) علامت انجمن اخوت هست.اکثر کسانی که آنجا خاک هستند نظامی ها هستند،تیمسار ، سرهنگ ، خلبان و سرلشکر.

۱۳ نظر:

  1. تشکر فراوان از این لینک روح همه عزیزان شاد باشد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ممنون از بازدید شما.ولی اون مسئولین بی وجدانی که میلیار میلیارد اختلاس و دزدی و حیف و میل می کنند از گذاردن یک سنگ قبر سالم برای این عزیزان دریغ می کنند!

      حذف
    2. اینها خوشنام در گذشتند اما نوبت دولتمردان دزد بدنام هم می رسد.

      حذف
  2. دوست عزیز
    ضمن تشکر، عکسی که در کنار شرح مربوط به ایرج میرزا آورده شده متعلق به عارف قزوینی است (که البته هم دوره و دوست ایرج میرزا بوده).

    پاسخحذف
  3. عکسی که برای ایرج میرزا بکار بردید عکس عارف قزوینی است!

    پاسخحذف
  4. با تشکر از یادآوری این عزیزان، عکس عارف را به جای عکس ایرج میرزا استفاده کرده اید!

    پاسخحذف
  5. رفقا ممنون از تذکری که دادین،انقدر همه چی قاطی شده بود که نفهمیدم چرا چنین اشتباهی کردم.ولی باور کنید چهره ی هر دو رو می شناسما(-:
    .
    جناب علیرضا،چقدر هم با هم دوست بودن(-:
    در عارفنامه خطاب به عارف می گه:برو عارف که مهر از تو بریدم به ریش هر چه قزوینیست ری..

    پاسخحذف
  6. با سپاس
    من یه قبر هم از نوه عباس میرزا دیدم
    یک قبر هم از یه سرهنگ بود که مربوط به اولین شهید نیروی هوایی بود. چونکه سال 87 رفته بودم اسمشون یادم نیست

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بله من هم دیدم،ولی میخواستند در را ببندند و مجال نشد که عکس بگیرم.

      حذف
  7. روح یکایک این عزیزان و افتخارآفرینان شاد.

    پاسخحذف
  8. با سلام.
    از روی تاریخ حک شده بر روی سنگ قبر درویش خان، معلوم می شود که این سنگ قبر متعلق به ایشان نیست وبه اشتباه آنرا قبر درویش خان خوانده اید.
    البته نماد انجمن اخوت حاکی از این است که این قبر متعلق به یکی از اعضای این انجمن که به ریاست درویش خان بوده است، می بوده. اما بهرحال بنده نتوانستم سنگ قبر متعلق به خود درویش خان از اینترنت پیدا کنم. سخت بدنبال تصویری از این مزار هستم. و می دانم که بر روی سنگ قبر درویش خان شعری وجود دارد که ابتدای آن چنین است:
    درویش اگر از این جهان رفت
    مشنو که فقیر و ناتوان رفت
    درویش هنرور زمان بود
    استاد هنرور زمان رفت....

    پاسخحذف