پنجشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۱

انقلاب کردیم که...


انقلابیون داغ 1357 فکر می کردند بهترین گزینه را انتخاب کرده و به سوی آزادی می روند.تصورشان این بود که پدران و اجدادشان راه سستی و بی خردی را رفته و اینان درصدد ایجاد تغییر بودند.رویای آزادی را در سر می پروراندند،آزادی بیان و اندیشه و ...

هر نسلی فکر می کند که با هوش تر از نسل قبلی و عاقل تر از نسل بعدی است.(جرج اورول)

در ذهن خود یوتوپیایی می دیدند که در آن همگان در نوع زندگی آزادند و حقوق افراد به طور یکسان رعایت می شود،داد مظلوم ستانده می شود و کسی بابت رابطه و نزدیکی به قدرت در حاشیه ی امنیتی به سر نمی برد.

چی فکر می کردند،چی شد!! به قول لرد هالیفاکس:"بعد از هر انقلابی،مردم تنها اربابان جدیدتری پیدا می کنند!"

کسانی که برای انقلاب و شورش و ویران کردن و .... بی تابی می کنند،بدانند بعد از آن لزوما آینده ی خوبی متصور نخواهد بود،باید مراقب بود،سوء استفاده چیان در کمینند،از گذشته ها عبرت باید گرفت. کنفسیوس گفته:" اگر می خواهی آینده را پیش بینی کنی،گذشته را مطالعه کن."


 گفت انقلاب کردیم تا شاه و شاهزاده نداشته باشیم
گفتم حال که آقا و آقازاده داریم

گفت انقلاب کردیم تا سیاست مان دینی شود
گفتم حال که دینمان سیاسی شده

گفت انقلاب کردیم تا اقتصادمان انسانی شود
گفتم حال که انسانیت مان اقتصادی شده

گفت انقلاب کردیم تا خیابان هایمان شریف شوند
گفتم حال که شرافتمان خیابانی شده

گفت انقلاب کردیم تا رنگ آزادی را ببینیم
گفتم حال که اسارت رنگ شده را دیدیم

گفت انقلاب کردیم تا درد هایمان درمان شوند
گفتم حال که درد بی درمان گرفتیم

گفت اشتباه کردیم:
گفتم دیگر دیر شده .....

۴ نظر:

  1. ما چه می‌دانستیم آزادی چه رنگی‌ است که بخواهیم از را تشخیص بدهیم؟ دین مبین اسلام از هزاران سال قبل مردم ما را با آزادی بیگانه کرده است. هر آنچه مانده بندگی و حقارت، خود بیگانگی و از دست دادن فرهنگ پر ارزش باستانی مان است. از هزاران ساله قبل یاد گرفتیم از کسانی‌ پیروی کنیم که اجداد ما را قتل‌عام کردند، کتابخانه‌های ما را سوزاندند، مردان را کشتند و زنان ما را به کنیزی بردند و این کشور غنی و پهناور را از پیشرفت باز داشتند. اروپایی‌‌ها دانش و اندوخته‌های ما را بپیش بردند و ما مشغول دخترانه پسرانه کردن مدارسمان شدیم و اینکه زان و مرد را از هم جدا کنیم که نامحرم هستند. فقط سرمان گرم بندگی به خدایی بود که ما را از او میترساندند. همینطور هم شد که ریهکتیم به خیابانها بدون اینکه بدانیم این آزادی که همه حرفهاش رو میزنند چیست و چه رنگیست؟ خیال کردیم آزاد شده‌ایم و این یکی‌ آدم که اکنون آمده ما را نجات خواهد داد از دیکتاتوری! ما چونکه از آزادی هیچ تصویری نداریم همیشه منتظریم کا کسی‌ بیاید و آزادی را بما هدیه کند. در این حالت باید حالا حالا‌ها منتظر بمانیم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست من،حاکمیت فعلی سنخیتی با اسلام ندارد.اینا از دین استفاده ی ابزاری برای حکومت کردن می کنند.خدا لعنتشون کنه و متاسفانه ما خود جاده صاف کنشان شدیم!

      حذف
  2. وقتی تعریف مردم از آزادی یعنی بی حجابی و دانسینگ رفتن و مشروب خوردن،بیش از این انتظاری نداشته باشید! اگر حرف از آزادی بیان و اندیشه بزنی بهتون می خندند

    پاسخحذف