دوشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۹۰

جایی که منجلاب گُه است دم از اصلاح زدن خیانت است

نه تنها خودم را تبعه مملکت پرافتخار گل و بول (قیاس با «گُل و بلبل») نمی دانم بلکه یک جور احساس محکومیت می کنم. محکومیت عجیب و بی معنی و پوچ. فقط از خودم می پرسم «چقدر بی شرم و مادر قحبه بوده ام که در این دستگاه مادرقحبه ها توانسته ام تا حالا Carcasse (لاشه) خود را بکشم». قی آلود و کثیف و یک چیز قضا و قدری و شوم با خودش دارد… جایی که منجلابِ گُه است دم از اصلاح زدن خیانت است. . . باید همه اش را دربست محکوم کرد و با یک تیپا توی خلا پرت کرد.

بی خود و بی جهت پاپِی من می شوند و توی مجلاّت و روزنامه ها فحش می نویسند و مادر قحبه بازی در می آورند. باوجود این که سال هاست کنار نشسته ام باز هم دست بردار نیستند. مثل اینکه ارث پدرشان را می خواهند!
هدایت در یکی از نامه ها به تاریخ ۲۰تیر ۱۳۲۷ می نویسد:
... از همان اول می دانستم که آخوند و دربار و هژیر و قوام و هر قرمساق که بیاید یا برود همه دست به یکی هستند و فقط گوششان به گرامافون و صدای " استاد" است.(۱) ظاهرا سر مردم را شیره می مالند و به خیال خودشان رول اجتماعی و سیاسی بازی می کنند ولیکن باید به نتیجه نگاه کرد. ما که تا حالا هر چه دیدیم نتیجه همه گه کاریها به نفع انگلیس تمام شده. امسال دیگر مته به کون خشخاش گذاشته اند. آقای هژیر اعلامیه ای (۲)صادر کرده که دست آن مرتیکه آخوند کاشی(۳) را از پشت بسته. برای استعمال مشروبات حد می زنند (در شهرهای زیارتی). هرکس هم که روزه بخورد جریمه و حبس است. تمام کافه ها و رستورانها را هم بسته اند. این هم از ترقیات روزافزون ما. گمان می کنم بالاخره مجبور بشویم یک کفیه عقال هم ببندیم و یک عبا هم بپوشیم و دنبال سوسمار و موش صحرایی بدویم. این هم جواب جوانهای تحصیلکرده تربیت شده سیاستمدار که می گفتند دیگر به قهقرا نمی شود برگشت. و در حال ترانزیسیون هستیم و ایرانی باهوش است. هیچ چیز مضحکتر از هوش ایرانی نیست. شاید هوشش سُر خورده توی کونش رفته....


توضیحات:
۱- اشاره است به علامت کارخانۀ صفحه سازی و گرامافون سازی انگلیسی که سگی را نشان میداد که به صدای اربابش که از صفحۀ گرامافون پخش میشد گوش فرا داده است. در دوران نهضت ملی کردن نفت، "صدای اربابش" اصطلاحی بود که روزنامۀ شاهد دکتر بقائی در توصیف سیاستمداران هوادار سیاست انگلیس بسیار بکار برده میشد.

۲- اشاره است به اعلامیۀ دولت هژیر دربارۀ رعایت "شعائر دینی در ماه مبارک رمضان"

۳- مقصود آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی است.


پی نوشت:

کتاب هشتاد و دو نامه به حسن شهید نورایی، مجموعه نامه هایی است که صادق هدایت اکثرا از ایران به او که در پاریس بوده می نوشته.


"حسن شهید نورایی" استاد دانشکده حقوق و چهره ای که نظرات سیاسی و اقتصادی اش مورد احترام و توجه بسیاری از استادان و دانشجویان دانشگاه تهران و آدم های تحصیل کرده بود. او از سال ۱۳۲۶ به عنوان مستشار بازرگانی در اروپا اشتغال داشته و کتاب فلسفه آفرینش هدایت را به هزینه خود، در صد و پنج نسخه، در پاریس به چاپ رساند.

درست در همان روز مرگ هدایت، او نیز، بی خبر از ماجرا، و بعد از ماهها رنج از سرطان، از دنیا می رود.

۵ نظر:

  1. یادش گرامی. «اگر هر سیستم و فلسفه‌ ای در یک جای دنیا موفقیت داشته باشد فلسفه ی ایران و ایرانی همان فاتالیسم [تقدیر گرایی] است و راست ‌راستی راه دیگری را هم نمی ‌شود انتخاب کرد.»

    پاسخحذف
  2. یادش گرامی،یعنی با آراء و نظراتش موافق هستین؟

    پاسخحذف
  3. منظورتون کلی هست یا در این مورد خاص؟

    پاسخحذف
  4. در مورد اصلاح که به نظر من تنها به سران مملکت مربوط نیست، به تک تک افرادی که کنار هم جامعه را تشکیل می دهند مربوط است. به اصلاح رفتار روزمره و تعاملات و تقابلات اجتماعی افراد با یکدیگر. شاید حتی در چنین منجلابی که "هدایت" از آن سخن گفته، اگر روزی تک تک افراد جامعه از خود شروع کنند بتوان به اصلاح رسید...

    از نظر کلی هم، من کتاب هایی که از "صادق هدایت" خوندم رو دوست داشتم و در مواردی هم موافق بودم. هر چند که همه ی آثارش رو مطالعه نکردم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چطور شد بعد ۲ سال یادتون افتاد پاسخ بدهید؟ ☺

      حذف