دوشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۰

چطور شد كه ربيع الاول (يعنی اول بهار) افتاد وسط پاييز ؟




تا حالا به معنی ربیع‌الاول (اول بهار) و جمادی‌الاول (خشکسالی اول) فکر کردین؟

 تا حالا به قصه رمضان فکر کردین؟

می‌دونستین كه سال قمری یك ماه سیزدهم هم بصورت كبیسه (هر سه سال یكبار داشته) به اسم نسی ؟ با داشتن این ماه ( كه هر ۳سال یكبار، این ده روز كمبود سال قمری نسبت به سال شمسی رو جبران می‌كرده) ماه‌های سال قمری همیشه سر جاشون بودن و مثل الان نمی‌چرخیدن.


سال ده هجری توی سوره‌ی توبه آیات ۳۶و۳۷میاد كه این ماه باید حذف بشه،سال همیشه ۱۲ماهه باشه و درنتیجه سال قمری شروع می‌كنه به چرخیدن. 


إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی كِتَابِ اللّهِ یوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِینَ كَآفَّةً كَمَا یقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ. 

إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیادَةٌ فِی الْكُفْرِ یضَلُّ بِهِ الَّذِینَ كَفَرُواْ یحِلِّونَهُ عَامًا وَیحَرِّمُونَهُ عَامًا لِّیوَاطِؤُواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللّهُ فَیحِلُّواْ مَا حَرَّمَ اللّهُ زُینَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللّهُ لاَ یهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِینَ .


تعداد ماه‏ها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است; كه چهار ماه از آن، ماه حرام است; (و جنگ در آن ممنوع مى‏باشد) این، آیین ثابت و پابرجای الهی است! بنابراین، در این ماه‏ها به خود ستم نكنید(و از هرگونه خونریزى بپرهیزید)! و (به هنگام نبرد) با مشركان، دسته جمعى پیكار كنید، همانگونه كه آنها دسته‌جمعى با شما پیكار مى‏كنند; و بدانید خداوند با پرهیزگاران است! (۳۶) 

نسى‏ء( جا به جا كردن و تاخیر ماه‏هاى حرام)، افزایشى در كفر(مشركان)است; كه با آن، كافران گمراه مى‏شوند; یك سال، آن را حلال، و سال دیگر آن‌را حرام مى‌كنند، تا به مقدار ماه‏هایى كه خداوند تحریم كرده بشود; و به این ترتیب، آنچه را خدا حرام كرده، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده; و خداوند جمعیت كافران را هدایت نمى‏كند! (۳۷) 


قبل از اینكه سال قمری بچرخه ، ماه ربیع‌الاول و ربیع‌الثانی می‌افتادند در بهار و بعد ماه جمادی‌الاول و جمادی‌الثانی بوده (یعنی ماه خشكسالی اول و دوم) بعدش ماه رجب و بعد شعبان بوده (یعنی ماه جدایی و موضوع این جدایی این بوده كه قبیله‌ها از هم جدا می‌شدند و هر كدام به یك سمت راه می‌افتادند توی بیابان به دنبال آب) بعد رمضان می‌رسیده كه دیگه به كل از آب و غذا خبری نبوده و چاره‌ای نداشتند جز صرفه جویی مطلق ( یا همین روزه خودمان) تا اینكه ماه شوال برسه (یعنی ماه جفت گیری شتران) و دوباره بارش شروع بشه ودوباره غذا پیدا بشه. و ادامه سال...


اگه به تقویم بارش در شبه جزیره‌ی عربستان نگاه كنید هم این وضعیت رو توش می‌بینید كه پنج ماه تابستان توش خشكسالی مطلق هست.


بالاخره اینم حرفیه،نه؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر