من
اعتراف میکنم فقط کمی امان بده
به دوستان گشنهام فقط یه لقمه نان بده
من اعتراف میکنم تو رو خدا فقط نزن
چه کار کرده مادرم؟ چه کار کرده پیرزن
من اعتراف میکنم فقط نگو به دخترم
در این یکی دوماه من چه آمدست بر سرم
*******************
من اعتراف میکنم به قتل، حمل اسلحه
به ارتباط اجنبی، به سازش و مسامحه
من اعتراف میکنم به ننگ سرسپردگی
به اغتشاش و مفسده، به شرب خمر و هرزگی
من اعتراف میکنم به انقلاب مخملی
به کودتای موسوی علیه بیت رهبری
من اعتراف میکنم که خاتمی منافق است
و شیخ هم طبیعتا خرابکار و فاسق است
و اعتراف میکنم به صاف بودن زمین
به روز بودن شب و یسار بودن یمین
من اعتراف میکنم که جاننثار رهبرم
که قتل این همه جوان نبوده کار سرورم
من اعتراف میکنم که شب سفید بود و من
اگر سیاه دیدمش خطای دید بود و من
**********
من اعتراف میکنم که اشتباه کردهام
و عمر خویش بیجهت چنین تباه کردهام
من اعتراف میکنم تعفن لباس من
زکار خویش بوده من خودم خراب کردهام
فقط مرا تمیز کن، مجال یک وضو بده
من اعتراف میکنم هوای آب کردهام
*************
من اعتراف میکنم نه بطری و نه کابل بود
نه سقف بود و پنکه و نه پیچش طناب بود
من اعتراف میکنم که قرصها توهم است
و فرد خائنی چو من نه لایق ترحم است
من اعتراف میکنم فقط کمی امان بده
به دوستان گشنهام فقط یه لقمه نان بده
من اعتراف میکنم تو رو خدا فقط نزن
چه کار کرده مادرم؟ چه کار کرده پیرزن
من اعتراف میکنم فقط نگو به دخترم
در این یکی دوماه من چه آمدست بر سرم
"سام محمودی"
من اعتراف میکنم تو رو خدا فقط نزن
چه کار کرده مادرم؟ چه کار کرده پیرزن
من اعتراف میکنم فقط نگو به دخترم
در این یکی دوماه من چه آمدست بر سرم
*******************
من اعتراف میکنم به قتل، حمل اسلحه
به ارتباط اجنبی، به سازش و مسامحه
من اعتراف میکنم به ننگ سرسپردگی
به اغتشاش و مفسده، به شرب خمر و هرزگی
من اعتراف میکنم به انقلاب مخملی
به کودتای موسوی علیه بیت رهبری
من اعتراف میکنم که خاتمی منافق است
و شیخ هم طبیعتا خرابکار و فاسق است
و اعتراف میکنم به صاف بودن زمین
به روز بودن شب و یسار بودن یمین
من اعتراف میکنم که جاننثار رهبرم
که قتل این همه جوان نبوده کار سرورم
من اعتراف میکنم که شب سفید بود و من
اگر سیاه دیدمش خطای دید بود و من
**********
من اعتراف میکنم که اشتباه کردهام
و عمر خویش بیجهت چنین تباه کردهام
من اعتراف میکنم تعفن لباس من
زکار خویش بوده من خودم خراب کردهام
فقط مرا تمیز کن، مجال یک وضو بده
من اعتراف میکنم هوای آب کردهام
*************
من اعتراف میکنم نه بطری و نه کابل بود
نه سقف بود و پنکه و نه پیچش طناب بود
من اعتراف میکنم که قرصها توهم است
و فرد خائنی چو من نه لایق ترحم است
من اعتراف میکنم فقط کمی امان بده
به دوستان گشنهام فقط یه لقمه نان بده
من اعتراف میکنم تو رو خدا فقط نزن
چه کار کرده مادرم؟ چه کار کرده پیرزن
من اعتراف میکنم فقط نگو به دخترم
در این یکی دوماه من چه آمدست بر سرم
"سام محمودی"
سام محمودیِ سرابی شاعر، نویسنده و روزنامهنگار بیستم مهر ماه ۱۳۵۵ در
تهران به دنیا آمد.
محمودی سرابی دانشآموخته فلسفه دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد است
و فعالیت های مطبوعاتی خود را از ۱۳۷۲ آغاز کرد.او عضو هیئت تحریریه روزنامهها و مجلاتی
نظیر کیهان، اطلاعات، همشهری، حیات نو، راهمردم، آزاد، اسرار، همبستگی، بهار، اعتماد،
شرق، کتابهفته، نگاههفتم، کتاب ماه فلسفه و انصاف با سمتهای مختلف نظیر خبرنگار،
دبیر گروه، دبیر تحریریه، معاون سردبیر و سردبیر بوده است. او هماکنون دبیر گروههای
اندیشه، کتاب و تاریخ روزنامه شرق است.
سام محمودیِ سرابی در سال های مختلف بازداشت و زندانی شدهاست.
وی ابتدا در ۲۱ تیر ماه ۱۳۷۸ به دلیل حضور در اعتراضات دانشجویی کوی
دانشگاه تهران به جرم توطئه علیه امنیت ملی بازداشت شد و به مدت ۱۷۷ روز در زندان
بود.
هم چنین در ساعت ۴صبح هشتم دی ماه سال ۱۳۸۸ به دلیل سرودن شعر اعتراف
برای زندانیان سیاسی ( محمدعلی ابطحی، محسن امین زاده و حمزه کرمی) و نوشتن نامه سرگشادهای
برای میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به جرم اقدام علیه امنیت ملی، نشراکاذیب به قصد تشویش
اذهان عمومی، تبلیغ علیهنظام، توهین به رهبری و توهین به مقامات جمهوری اسلامی بازداشت
و پس از پشتسر گذاشتن ۴۴ روز در بندهای ۲۴۰، ۲۰۹ و قرنطینه ۷ زندان اوین، ساعت ۱۱
شب ۲۲ بهمن ماه با قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
او در ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ نیز در پی احضار قاضی سانياری داديار شعبه هشت دادگاه
انقلاب اسلامی تهران پس از تفتیش منزلش توسط نيروهای امنيتی، بار دیگر بازداشت شد و
در بند ۲۴۰ و ۳۵۰ زندان اوین با وجود بیمار بودن از ملاقلات حضوری محروم بود.به گفته
عاليه جنگی مادر سام محمودی، نوشتن شعر "من اعتراف مي کنم، نگارش نامه سرگشاده
به میرحسین موسوی و مهدی کروبی، تدوين رساله شيوه های مديريت بازجويی و نوشتارهای مطبوعاتی
اين روزنامه نگار از جمله مواردی هستند که بازپرسی زندان اوين با استناد به آنها محمودی
سرابی را به تبليغ عليه نظام، اقدام عليه امنیت ملی و توهين به رهبری متهم کرده است.
محمودی پس از گذراندن بیش از پنج ماه حبس، در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۹۰ از زندان اوین آزاد
شد.
سام محمودی چند روز پیش از آزادی در مرداد ۱۳۹۰، در روز خبرنگار بیانیهی۱۴ روزنامهنگار زندانی درباره وضعیت رهبران جنبش سبز را نیز امضا کرده بود. وی همچنین
بکی از ده ها زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین بود که شهادت نامهای را درباره نحوه کشته
شدن هدی صابر امضا کرد.
سام محمودی در مهر ۱۳۹۱ به اتهام اجتماع و تبانی بر عليه
امنيت کشور، تبليغ عليه نظام، نشر اکاذيب بهقصد تشويش اذهان عمومی و توهين به
رهبری در شعبه ۲۸ دادگاه عمومی و انقلاب تهران به رياست قاضی صلواتی به چهار سال
زندان تعزيری، چهار سال زندان تعليقی و ۱۰ سال ممنوعيت از کليه فعاليتهای
مطبوعاتی محکوم شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر