شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۲

معناهای "خرخر" برای خاورمیانه(عباس سلیمی آنگیل)


این بخش از جهان، به شاش شیطان آغشته شده است. این زمینِ انبیای عبرانی را نمی‌توان شست‌وشو داد. 

جنگ داخلی در عراق دوباره آغاز شده است. سوریه بماند! اردوغان به کردها گفته است که قانون اساسی تغییر نمی‌کند و حتی پس از خروج گریلاها، آنان هم چنان باید در صبحگاهِ مدارس و شامگاه ارتش، بخوانند:
«خدایا تو را سپاس که ما را از تخم و ترکه‌ی عثمانی- سلجوقی آفریدی»! 

ایران خودمان که مرز پر گهر است!

بدین مناسبت خودمان را با معانی «خرخر» خوش می‌داریم.

خرخر (اسم+ بن مضارع خریدن. خریدارِ خر. مانند مال خر و شرخر...)

خرخر (فعل امر برای خریدن خر. یعنی، خر بخر. جایی که وزن ضرورت یابد، از این سیاق استفاده می‌شود. تکیه بر هجای دوم است). 

خرخر (گاهی فعل امر در زبان فارسی در آغاز جمله می‌آید. حضرت مولانا می‌فرمایند: رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن. این خرخر یعنی بخر خر. یا بخر خر را. در این جمله، تکیه بر هجای آغازین است) 

خرخر (جایی که هیچ ربطی به خر(درازگوش) ندارد و هر دو امر به خریدن است. مولانا علیه الرحمه می‌فرماید: رو رو از این دست نئی و .... خرخر جایی به کار می‌رود که جنسی ارزان قیمت به بازار آمده و امر به خریدن می‌کنید. بخر بخر)

خرخر (هشدار. مثلا جایی آتش می‌گیرد و بیننده فریا می‌زند: آتش آتش. اگر کسی خری را در موقعیتی نابیوسیده ببیند، می‌گوید:خرخر)

خرخر (ترکیب اضافی. مضاف+ مضاف الیه. خری که خر یک خر دیگر است. مانند: ماشین غضنفر)

خرخر (برای تاکید. جایی که گوینده، برای فهم بیشتر مخاطب، بر خر بودن حیوان مد نظرش تاکید می‌کند. در این مواقع، در زبان فارسی ایران، یک «بابا» هم به خرِ نخست افزوده می‌شود: خر بابا! خر. یعنی اسب و شتر و... مد نظر من نیست و در باره‌ی خر سخن می‌گویم)

خرخر (نوعی دیگری از تاکید برای اثبات نادانی فرد مورد نظر. فلانی، خرخر است! مانند: خوبِ خوب. اصلِ اصل.

مثلا چیزی می‌خرید و می‌پرسید اصل است؟ فروشنده می‌گوید: اصلِ اصل است)

بماند جاهایی که این کلمه جناس تام می‌شود. مثلا به بچه می‌گویید: سر و صدا نکن. خِرخرِ نکن و ...)

جمعه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۹۲

مهرداد بذرپاش


مهرداد بذرپاش ( زاده: ۱۳۵۹شمسی) فارغ التحصیل مقطع کارشناسی در رشته مهندسی صنایع از دانشگاه شریف، هم اکنون دانشجوی دکترای مدیریت صنعتی در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی و سرپرست سابق بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف است که با انتصاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان شهردار تهران به عنوان رئیس گروه مشاوران جوان انتخاب شد و این سمت را پس از انتخابات احمدی نژاد به ریاست جمهوری نیز در کنار وی حفظ کرد.(که البته اینها همه به مدد رانت قدرت نبوده است!)

وی داماد علیرضا علی احمدی است که به عنوان دومین وزیر آموزش و پرورش وارد کابینه احمدی نژاد شد. (علیرضا علی احمدی باجناق محمود احمدی نژاد است)

با ابلاغ نظر محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۶ در سن ۲۸ سالگی از طرف مدیرعامل شرکت سایپا به سمت مدیرعامل شرکت پارس خودرو منصوب شدو چندی بعد به پیشنهاد احمد قلعه‌بانی، رئیس هیات عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و تایید هیات مدیره جدید سایپا، به عنوان مدیرعامل گروه خودروسازی سایپا(بدون هرگونه سابقه کار یا مدیریت) برگزیده شد.

اومجوز انتشار روزنامه «وطن امروز» را در بهمن ۱۳۸۶ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دریافت کرد.این روزنامه با تبلیغات گسترده بعنوان دومین روزنامه هوارادان محمود احمدی نژاد، در شرایطی که شائبه استفاده از امکانات شرکت ساپیا برای انتشار آن مطرح بود در ۱۳ آبان ۱۳۸۷ بصورت تمام رنگی و در ۱۶ صفحه منتشر شد.

بذرپاش در تاریخ دوم مرداد ۱۳۸۸ شمسی در سن ۲۹ سالگی طی حکمی به سمت معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ملی جوانان منصوب شد. و در تاریخ یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۹ در جلسه هیأت دولت برکنار شد. محمود احمدی‌نژاد در جلسه هیأت دولت در پی انتقاد مهرداد بذرپاش از برخی دخالت‌های اسفندیار رحیم‌مشایی در امورات سازمان ملی جوانان دستور به برکناری وی داده‌است. فرحناز ترکستانی جانشین بذرپاش شد.
مهرداد بذرپاش که در انتخابات نهمین دورهٔ مجلس شورای اسلامی، به عنوان نامزد حوزهٔ انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر شرکت کرده بود، در دور دوم انتخابات، با ۲۷۱٬۷۷۱ رأی برگزیده شد و به مجلس راه یافت.

جمله ای حکیمانه! از مهرداد بذرپاش:
در برخی از محافل از فرار مغزها در میان قشر جوان صحبت می‌شود که این امر اشتباه است و باید به جای فرار مغزها واژه "هجرت فرهنگی علمی" را به کار ببریم. هجرت برای معرفی افتخارات کشور به دنیا و کسب تجربه‌های بسیار ارزشمند است.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۲

مرد سالاری

کسی کو بُوَد مِهتَرِ انجمن / کفن، بهتر او را ز فرمان زن
(این جمله ی رستم به کیکاووس است پس از آنکه از مرگ سیاوش آگاه شده بود)

به نظر میرسد که ریشه های فرهنگ مرد سالاری قدمتی بسیار بیشتر از ۱۴۰۰ سال دارد.
 

در شاهنامه از این نمونه ها بسیار دیده میشود. بر اساس شاهنامه، پادشاهان و پهلوانان باستانی ایران، یعنی قرنها قبل از حمله ی اعراب به ایران، حرمسرا (شبستان) داشتند و با کنیزان معاشقه میکردند و فرهنگ
 چند همسری در ایران پیش از اسلام هم وجود داشته است.

نمونه اش کیکاووس پادشاه ایران است که سودابه شهبانوی شبستانش بود و اما همسران و کنیزکان دیگری نیز داشت همچون مادر سیاوش که او را در دشتی یافته بودند و به نزدش آوردند. 

یا رستم، سمبل پهلوانی ایران، که شبی را با تهمینه، مادر سهراب، در شهر سمنگان سپری کرد و سپس او را و فرزندش را همانجا گذاشت و به زابلستان بازگشت و در آنجا همراه همسر یا همسران دیگرش زندگی کرد.

جدای از شاهنامه، در کتب تاریخی معتبر دیگر هم به فرهنگ چند زنی ایرانیان اشاره شده است. 

بطور مثال ویل دورانت در کتاب «تاریخ تمدن» نوشته است: «در آیین زرتشت تعدد زوجات و انتخاب و اختیار کردن همخوابگان و کنیزکان آزاد بوده و این به خاطر تشویق برای افزایش جمعیت بوده‌است.»

پس لطفاً دوستان عرب ستیز و اسلام ستیز، این موارد را لحاظ کنند که همه ی این مشکلات فرهنگی به گردن اعراب نیست. گاهی کرم از خود تنه بوده است.