جمعه، تیر ۰۶، ۱۳۹۳

باب مباهته

 دکتر عبدالکریم سروش در وبسایتش نوشته بود:
دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، در حاشیه جلسه مدیران مسئول مطبوعات با رئیس‌جمهور، جناب مهاجرانی مجالی برای گفتگو با شریعتمداری می‌یابد. روزنامه کیهان در آن ایام نوشته بود عبدالکریم سروش در سفر به آلمان جاسوسی کرده و اسرار مملکتی را با بیگانگان در میان گذاشته است.

 مهاجرانی به شریعتمداری می‌گوید شما هر اختلافی که با سروش و ایده‌ها و اطرافیانش داری داشته باش و آنها را بنویس و در روزنامه‌ات منتشر کن؛ اما شما می‌دانی، من هم میدانم که وصله جاسوسی به سروش نمی‌چسبد و این تهمتی ناروا و غیرموجه است. سروش چه منصب دولتی و اطلاعات محرمانه‌ای دارد که با خارجی‌ها در میان بگذارد؟! شریعتمداری در پاسخ می‌گوید: میدانم سروش جاسوسی نکرده، اما می‌شود به ایشان « بهتان» زد و «افترا» بست؛ چراکه در فقه بابی داریم تحت عنوان «مباهته». 

مطابق با این بابِ فقهی، اگر مردم به دور کسی جمع شوند که محبوبیت و نفوذ زیادی دارد و در عین حال خلاف اسلام سخن میگوید و نمی‌توان مردم را از اطراف او پراکنده کرد، می‌توان به او «بهتان» و «تهمت » زد و شخصیت او را تخریب کرد و از این طریق با او در پیچید و از نفوذ و تأثیرش کاست....

مهدی نصیری، مدیر مسئول هفته نامه «صبح» نیز در اواسط دهه هفتاد شمسی در یکی از سرمقاله های خود به قصهٔ «مباهته» پرداخته و آنرا تبیین همدلانه کرده بود.

وحید یامین‌پور، مجری سابق تلویزیون و از اعضای جبهه پایداریدر صفحه گوگل‌پلاس خود، مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار مقیم لندن را «فاحشه» خواند.

یامین‌پور این اتهام را در مقام مخالفت برای مرتد خواندن مسیح علی‌نژاد به دلیل راه‌اندازی صفحه آزادی‌های یواشکی در فیس بوک ابراز داشته است. 

یامین‌پور در بخشی از پست خود می‌نویسد: «قبل از انقلاب در شهرنو فاحشه‌هایی که سنین جوانی را سپری می‌کردند و دیگر جذابیت جنسی نداشتند به فریب دادن جوانترها و قوادی رو می‌آوردند. این کار شاید تامین نیازهای روانی(و البته مالی) آنها به حساب بیاید. ظاهرا علینژاد هم در مرز میانسالی با راه انداختن کمپین بی‌حجابی بدنبال به اشتراک گذاشتن بدنامی‌ها و ناکامی‌های خود و به میدان آوردن جوانترهایی است که هنوز فاحشه نیستند.»
فاحشه خواندن علینژاد در سیمای  جمهوری اسلامی ایران
اما مباهته چیست؟
سروش محلاتی در وبسایت خود نوشته:
روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده که حضرت، وظیفه امت را در مقابل «اهل بدعت» بیان فرموده و دستور داده‌اند که از آنان برائت جسته، عیب‌ها و ایراداتشان را بازگو کنید و آنان را «مبهوت» سازید تا برای تباه کردن ِ اسلام، طمع نکنند: «إذا رأیتم اهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائة منهم ... و باهتوهم کیلایطعموا فی الفساد فی الاسلام و یحذّرهم الناس.

واژه «باهتوهم» از ماده «بهت» به معنی «مبهوت ساختن» است، یعنی به قدری با قوّت با آنان بحث کنید و دلیل محکم و قاطع ارائه کنید، که اهل بدعت را «متحیّر و مبهوت» ساخته و از پاسخ دادن ناتوان کنید. چه اینکه حضرت ابراهیم هم، چنان منطقی و مستحکم با کافر بت پرست احتجاج کرد که او را مبهوت نمود.

محسن کدیور هم در وبسایتش مباهته را اینگونه توصیف میکند:
اگر چه در فقه بابی به نام «مباهته» وجود ندارد، اما در بحث مکاسب محرمه در ابواب حرمة سبّ/ هجو/ غیبة المؤمن فرعی از حرمت سبّ/ هجو/ غیبت مطرح شده به نام «استثنای مبتدع» یعنی سبّ کردن/ هجو کردن/ غیبت بدعت گذار حرام نیست. مستند این فرع فقهی صحیحه‌ی داود سرحان از امام صادق (ع) به نقل از پیامبر (ص) در اصول کافی است (کتاب الایمان و الکفر، باب مجالسة اهل المعاصی، حدیث ۴، ج ۲ ص ۳۷۵).

روایات این باب درباره‌ی عدم جواز همنشینی با گناهکاران است. در این روایت واژه‌ی «باهتوهم» آمده که به معنای مبهوت کردن با اقامه برهان است، آنچنانکه جوهری در صحاح و فیومی در المصباح المنیر و شارحین کافی از قبیل ملا صالح مازندرانی و ملا محسن فیض کاشانی در وافی همینگونه معنی کرده اند. البته محمد باقر مجلسی در مرأة العقول آنرا (باهتوهم به معنی مبهوت کردن) اظهر دانسته است، معنای غیر اظهر بهتان است.

اکثریت فقها هرگونه نسبت دروغ و بهتان و افترا را در ابواب یادشده حرام دانسته اند، از قبیل شهید ثانی در مسالک، محقق اردبیلی در مجمع الفائدة و البرهان، صاحب ریاض و صاحب جواهر. اما در مقابل در دو قرن اخیر متأسفانه شاهد یک حرکت ارتجاعی در فقه هستیم، به این معنی که بهتان و افترا و دروغ و نسبت خلاف واقع دادن به مبتدع را مجاز دانسته‌اند. از این گروه می‌توان به شیخ انصاری در مکاسب، آیت الله خویی در مصباح الفقاهة، آیت الله گلپایگانی در الدر المنضود و آیت الله میرزا جواد تبریزی در ارشاد الطالب و أسس الحدود و التعزیرات اشاره کرد. به نظر من فتوای گروه اخیر از فقها را نمی‌توان پذیرفت، چرا که یقین به خطا در مستند فتوای ایشان است. فتوا به مباهته خلاف نصوص قرآنی، دلیل عقل، موازین قطعی اخلاقی و سنت معتبر است.

به دهان متملق خاک بریزید/به حجت‌الاسلام سیدعلی خامنه‌ای

معصوم میفرماید:به دهان متملق خاک بریزید.

علی(ع) در نامه‌ی خود به مالك اشتر او را سفارش می‌كند كه تا می‌تواند انسانهای منتقد را به خود نزديك گرداند:از ميان مردم كسانی را برای ياری و مشورت انتخاب كن كه در حقگويی از همه صريح ترند و در آنچه را كه خدا برای دوستانش نمی پسندد تو را مددكار نباشند چه خوشايند تو باشد يا نباشد.

 امیرالمومنین (ع) در مورد تملق گویی و زشتی آن در عهدنامه مالک اشتر به مالک تذکر می‏دهد که از تملق گویان و مبالغه گویان دوری کن و از تعریف بیش از اندازه کسی از خودت شاد مشو. یعنی سرپرستان امور باید واقع بین باشند. علی(ع) سپس می‏گوید  تملق گویی یک شخصیت واهی و موهومی از والیان در نظر مردم می‏سازد و مردم به شخصیت حقیقی آنها پی نخواهند برد. یعنی آنها را در نظر مردم شخصیت بزرگی میباورانند و والیان نیز مردم را به دیده تحقیر مینگرند.


صفار هرندی،وزیر سابق ارشاد و مشاور فرهنگی فعلی سپاه میگوید :
در بعد علمی و نظری و شخصیت فرزانه مقام معظم رهبری باید گفت که ایشان از یک طرف عالم دینی و مجتهد است و از طرف دیگر یک روشنفکر و شخصیت فرهنگی است و کسی است که شعرشناس و شاعر است، هنرشناس و هنرمند است، قدرت مخاطبه با اهل فرهنگ و فرهیختگان را دارد و زمانی که با آنها صحبت می‌کنند آنها احساس می‌کنند با یک فرزانه و حکیمی طرف هستند که درباره حوزه‌هایی که صحبت می‌کند کاملاً مشرف است.

در عرصه‌های مختلف از جمله عرصه‌های اجتماعی و در مباحث مربوط به تاریخ، علم رجال، شخصیت‌شناسی، ادبیات داستانی و رمان، مخاطب ایشان احساس می‌کند که این صحبت‌ها برآمده از یک گنجینه‌ای از تجربیات و ذخایر معنوی و دانشی است که محصول چهار کتاب خواندن نیست بلکه محصول یک عمر کتاب‌خوانی و یک عمر حضور پیدا کردن در گعده‌های فرهنگی و محیط‌های روشنفکری است.

من اگر کلی به ذهنم فشار بیاورم و بخواهم مرور کنم نمی‌توانم چند نفر از معاصرین را بگویم.

رهبری مجله‌های انگلیسی را بدون ترجمه مطالعه می‌کنند؛ ایشان در زمینه‌های اصلی زندگی طلبگی خود در همان عنفوان جوانی به جایگاه اجتهاد می‌رسند و می‌توانند معلم و استادی برای طلاب دیگر باشند.



 علی‌اکبر رشاد٬ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌گويد : تاريخ شيعه شخصيتی به «جامعيت» علی خامنه‌ای نداشته و هيچ حوزه‌ای نيست که رهبر جمهوری اسلامی وارد آن نشده و درباره‌اش سخن نگفته باشد.

 ● ما در تاريخ تشيع شخصيتی به جامعيت و ظرفيت استعدادهای مقام معظم رهبری يا نداشته و يا کم داشته‌ايم.
شخصيتی که ايشان را در عرصه نظری و عملی سرافراز و سلامت جلوه می‌دهد.
حوزه‌ای نيست که ايشان در آن وارد نشده باشند و سخن را به صورت تمام جاری نکرده باشند.
ايشان {خامنه‌ای} در حوزه فقه يک فقيه تمام، فهيم، دقيق و موضوع شناس هستند.
فقيه حکم‌شناس کم نداريم، اما فقيه موضوع شناس نادر است. به عبارت ديگر فهيمی که بر موضوع چيره دست باشد همانند ايشان {خامنه‌ای} نداريم.
ايشان {خامنه‌ای} همان کسی هستند که به عنايت الهی پيش از اعلام موضع مرجعيت، به نظر ديگر فقهای کنونی اصلح بودند.
مقام معظم رهبری در موضوع‌شناسی و فهم آن از ذکاوت خاصی برخوردارند و اين را اهل فن تاييد می‌کنند.
ايشان يک تاريخ‌دان ماهر هستند بارها صحنه‌هايی را شاهد بودند که با دقت نسبت به تاريخ ايران در منطقه به صورت دقيق راجع به حوادث، افراد و جزئيات سخن می‌گفتند.
ايشان يکی از خبرگان در حوزه مباحث کلامی، اقتصاد، مديريت و شعاع گوناگون گستره علوم انسانی هستند.
ايشان بر حوزه‌های مختلف هنر مانند سينما، ادبيات و ... نيز اشراف کامل دارند. شعری در محضر ايشان خوانده نمی‌شود که توسط نقد ايشان اصلاح نشود.
ايشان افزون بر هزار رمان گاه چندين جلدی و مشهور را خوانده‌اند.
علاوه بر اين تبحر ايشان بر مسائل نظامی زبانزد فرماندهان جنگ بود. من بارها از زبان فرماندهان شنيده بودم که نظر مقام معظم رهبری در دوره دفاع مقدس به دليل عملی‌تر بودن غالب بر ديگر نظرات فرماندهان می‌شد و آنها اين نظر را می‌پذيرفتند.
ايشان در حوزه تربيتی ذره‌پروری می‌کنند و بر تسخير دل‌ها معجزه.
موضوع تقريظ نويسی يکی از رويه‌های تربيتی ايشان است که به منظور ترغيب مخاطبان، تشويق نويسندگان و ... نوشته می‌شود.
حتی ايشان در جلسه‌ای خواسته بودند تا از نويسندگان رمان‌های حوزه هنری تجليل کنند. ايشان در اين مراسم نکات فنی و نقدهای دقيقی به آثار کرده بودند به طوري که همه نويسندگان نظرات ايشان را تصديق می‌کردند.

وقتی مصباح یزدی تئوریسین خشونت و بیرحمی پای علی خامنه‌ای را میبوسد
محمد حسينی٬ وزير ارشاد دولت دهم می‌گويد «اشراف و احاطه» علی خامنه‌ای به حوزه فرهنگ و هنر «مثال‌زدنی» است٬ هیچ رهبری در دنیا به اندازه وی «جامع‌الاطراف» نیست٬ دولتمردان خارجی «عنایت» رهبر به ادبیات را «تحسین» می‌کنند و وزیر فرهنگ روسیه از از سطح بالای اطلاعات خامنه‌ای از ادبیات روسی «تعجب» کرده است.

نفس وقت‌گذاری ايشان {علی خامنه‌ای} برای ديدار با ارباب فکر، فرهنگ و هنر، پيگيری مداوم، اشراف و احاطه مثال‌زدنی ايشان به حوزه فرهنگ و هنر علی‌رغم مسئوليت‌های خطيری که بر عهده دارند بيانگر اهتمام و ارزش‌گذاری نسبت به اين مقوله است.
رفتار ملاطفت‌آميز و سرشار از محبت و احترام حضرت آقا با هنرمندان فراتر از ديگر گروه‌ها از جمله مديران سياسی و اجرايی کشور است.
هنرمند در ديدار با معظم‌له احساس نمی‌کند که با رهبری با صلابت و مقتدر که نقشه‌های قدرت‌های جهانی را به‌هم ريخته است مواجه شده بلکه فضا به گونه‌ای است که هر هنرمندی خود را در محضر عالمی فرزانه می‌يابد که خبره و استاد آن رشته است.
شاهد تسلط وصف‌ناپذير ايشان به موضوعات مختلف و معرفت نسبت به جريانات، افراد و آثار آنها هستيم. نگرش و گرايش ايشان زمينه‌ساز اين حجم معلومات و تحليل‌های دقيق و مطابق واقع است.
رهبری کتاب‌ها را مطالعه و آثار از جمله برخی فيلم‌های سينمايی را می‌بينند و تنها به شنيده‌ها بسنده نمی‌کنند لذا اگر نقد و تحليلی ارائه می‌دهند يا توصيه‌ای می‌کنند با اطمينان خاطر است.
رهبر معمولا جوانان را تشويق می‌کنند و کمتر به ابيات آنان اشکال وارد می‌کنند ولی شاعران ميانسال و شناخته‌شده که از ظرفيت بيشتری برخوردار هستند و با نگاه مشفقانه رهبری مأنوس هستند ممکن است با نقد شعرشان يا بعضی تعابير و واژه‌ها مواجه شوند.
گاهی حضرت آقا پيشنهاد می‌دهند که يک کلمه يا عبارت عوض شود، پس از اصلاح همگان از جمله خود شاعر اذعان می‌کند که بيت شعری او لطيف‌تر و روان‌تر شده است.
در مقايسه با رهبران و رؤسای جمهور ديگر کشورها سراغ ندارم که شخصيتی جامع‌الاطراف و محيط به حوزه‌های متنوع فرهنگی و هنری به مانند ايشان وجود داشته باشد.
در داخل کشور هم اگرچه بسياری از مسئولان صبغه فرهنگی دارند و در کنار چهره سياسی چهره فرهنگی هم دارند ولی مقايسه آنان با رهبری قياس مع‌الفارق است و همگان به اين موضوع اذعان دارند.
در ديدارهای خصوصی با دولتمردان و نخبگان در مواردی به برخی آثار و کتاب‌ها اشاره می‌کنند که گستره و عمق معلومات ايشان را نشان می‌دهد.
به ياد دارم در ديدار با وزير فرهنگ وقت روسيه که فردی با تجربه و متفکر بود وقتی به مطالعات گسترده مقام معظم رهبری در حوزه ادبيات روسی اشاره کردم٬ وزير فرهنگ روسيه که يک سابقه ذهنی در اين خصوص داشت ضمن تائيد موضوع٬ تعجب و تحسين خود را اظهار داشت.
قطعا ديگر ملت‌ها و دولت‌مردان وقتی در جريان توجه زائدالوصف رهبری به شعر و ادب قرار می‌گيرند هم موجب اعجاب و شگفتی آنها می‌شود و هم اين عنايت را تحسين می‌کنند.

سعیدی امام جمعه‌‌ی قم و تولیت حضرت معصومه گفت : اقای خامنه ای هنگام تولد، زمان خروج از بدن مادر یا علی گفت و قابله در جواب او گفت علی یارت


حجت الاسلام ادیب یزدی استقبال از سفر رهبری را “یادآور تشریف‌ فرمایی پیامبر اکرم(ص) به مدینه” دانست، سردار مهدی مهدوی‌نژاد٬ فرمانده سپاه علی‌بن‌ابیطالب قم استقبال صورت گرفته از رهبری در بجنورد را “معجزه‌ای الهی” توصیف کرد و معاون کمیته امداد خراسان شمالی نیز از اجرای طرح قربانی برای سلامتی رهبری خبر داد. آیت الله علوی گرگانی هم در دیدار با طلاب آران و بیدگل گفت: “قبولی اعمال در گرو اطاعت از رهبری است.”

رهبری متخصص هوا فضا هسته‌ای، ورزش رزمی و ادبیات و شعر و ...همه چیز 

ایران و جام‌جهانی و مردمان سرزمین پارس!



کارلوس کیروش قبل از بازی با آرژانتین در گفت‌و‌گو با یک خبرگزاری آرژانتینی گفت

تنها یک معجزه به ایران اجازه می‌دهد تا مقابل آرژانتین نتیجه مثبتی بگیرد. اگر مسی انسان بود، می‌توانست بهترین بازیکن دنیا شود اما او انسان نیست و نمی‌تواند وارد این رقابت شود. از فیفا اجازه می‌خواهم که با ۱۴بازیکن در این مسابقه به میدان برویم! همه بازیکنان آرژانتین مرا نگران می‌کنند؛‌ دی ماریا، هیگواین، ماسکرانو و ... همه بازیکنان فوق‌العاده‌ای هستند.



کامنتهای مردم ایران:
توهین کرده،شعور نداره،درک درستی از فوتبال نداره،روحیه‌ی بازیکنها رو خراب میکنه،به عنوان سرمربی قبولت نداریم،کیروش حرفه‌ای نیست،خودشیرینه،آبروی ایران را برد و ....

بعد از بازی با آرژانتین، کامنتهای مردم ایران:
کمپین راه بندازیم کیروش از ایران نره،کیروش اسطوره هست،کیروش به فوتبال ما اعتبار داد،کیروش یک نابغه هست،اون استاد جنگ روانیه،خاک بر سر کفاشیان و ...


و مجددا بعد از باخت ایران در برابر بوسنی سیل دشنامها و توهینهای رکیک ناموسی به سوی کیروش و بازیکنهای تیم ملی سرازیر شد!

یاد جمله‌ای از سرج پوپوویچ، رهبر جنبش دانشجویی صربستان در دهه ۹۰ افتادم که چند سال قبل در باره‌ی ایرانی‌ها گفته بود:شما ایرانی‌ها می‌دانید چه نمی‌خواهید، نمی‌دانید چه می‌خواهید!  که من با کمی تغییر میگویم:ما ایرانی ها نمیدانیم چه میخواهیم،ولی میدانیم هیچ چیز را نمیخواهیم.

و البته صریحا اشاره به بوقلمون صفتی و ملون بودن و دمدمی مزاج بودنشان نکرد!!

چرا ما ایرانیان که در سیاه ترین نقطه تاریخ دست و پا می زنیم؟


پیرامون سخنان اخیر علی مطهری در مجلس شورای اسلامی!/گردآوری

۶ سال قبل که آقای علی مطهری به مجلس هشتم آمد گفت:آمده‌ام تا در برابر اصلاح‌طلبها بایستم!
ایشان به مرور زمان آرا و نظراتش تغییر کرد و اکنون متمایل به اصلاح‌طلبان گشته(هرچند ایشان خود منکر این موضوع هستند!) ولی همیشه طی اینهمه سال مثل همقطارش احمد توکلی(اسناد مدارک تقلبی و رانتخواری توکلی) یکی به نعل میزند و یکی به میخ.زمانیکه به دلیل موضع‌گیری‌هایش مورد شماطت اصولگرایان قرار میگیرد برای خوشآیند آنها و ماندن در صحنه‌ی سیاست،سخنی نامعقول و احتیاطا بر خلاف ذائقه‌ی عموم جامعه بر زبان میراند و همه را به شگفتی وا میدارد!

در آخرین موضع‌گیری خود(احتمالا به دلیل فشار اصولگراها بر او بدلیل سخنان مطهری مبنی بر رفع حصر سران جنبش سبز آقایان موسوی ،کروبی و خانم رهنورد)  پوشیدن ساپورت را مغایر قانون و مستوجب مجازات دانست که با همراهی نمایندگان مجلس نهم همراه شد و چند روز بعد برای رهایی از فشار افکار عمومی با اندکی چرخش اعلام کرد با اصل پوشیدن ساپورت مخالف نیست!
چند باری بعد از ناآرامی‌های انتخابات ریاست جمهوری۱۳۸۸ احمدی نژاد را محکوم کرد(البته خطای او را در برابر آقایان موسوی و کروبی کمتر میدانست) و بعد از رای اعتماد مجلس به دولت دهم گفت اگر خواست و دستور رهبری نبود ۷ یا ۸  وزیر رای اعتماد مجلس را نمی‌آوردند و ایشان نگفت آیا این عدالت و مطابق شرع و عرف و وظایف و اصول نمایندگیست!؟ آیا وجدان نمایندگی ایجاب نمیکنید که به آنچه شرط عقل و عدالت هست عمل شود!؟یعنی حقوق حقه‌ی ملتی باید برای خوش آیند دیگری ضایع شود؟آیا قانون اساسی رهبر را مافوق خود تفسیر کرده است؟

نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر اساس اصل ۶۷قانون اساسی قسم یاد میکنند که:

"من در برابر قرآن مجید، به خدای قادر متعال سوگند یاد می‌کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد می‌نمایم که ....... ودیعه‌‏ای را که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوی را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشم، از قانون اساسی دفاع کنم و در گفته‏ها و نوشته‏ها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها را مد نظر داشته باشم."نمایندگان اقلیتهای دینی این سوگند را با ذکر کتاب آسمانی خود یاد خواهند کرد.


مرحوم منتظری میگفت:قائم مقام رهبر بودن به معنی خاموش بودن و بزاخفش بودن و ابراز نظر نکردن نیست.من برای خودم نظری دارم و آنرا بیان میکنم.
هم ایشان چند صباحی قبل همان مجلس را فرمایشی خواند و آرزو کرد مجلس بعدی منبعث از خواست و اراده‌ی ملت باشد! اینجا او همچنین مجلس را شعبه‌ای از دفتر رهبری خواند!
سابقه‌ی ایشان نشان داده تنها دغدغه اش حجاب و پوشش زنان است.ایشان هر کجا سخنی میگوید(در مجالس و همایش‌ها و یا مجلس و در مصاحبه‌ها با خبرگزاری‌ها و سایت‌ها و جراید) نقل به شهید مطهری میکند که ایشان اینطور گفته‌اند و آنطور گفته‌اند...
ولی هیچگاه اشاره‌ای به آرای پدر که در تضاد با اندیشه‌اش هست نمیکند،علامه محمدرضا حکیمی،وصی دکتر شریعتی و یار دیرین شهید مرتضی مطهری خاطره‌ای نقل میکنند که نه تنها شنیدن آن خالی از لطف نیست که اتفاقا دارای اهمیت میباشد:سه یار خراسانی در انقلاب،نشر الحیات اردیبهشت۹۳



آقای علی مطهری،اینهمه فساد و فلاکت در جامعه هست،فقر مالی،اختلاف شدید طبقاتی، اختلاس و مملکتی ویران و مصیبت‌زده در عرصه‌های سیاسی اقتصادی فرهنگی و اجتماعی ،تحریمها و خطر گروه‌های تروریستی در مرزها و مشکلات عدیده و متعدد روزانه و فشار بی حد و حصر بر دولت یازدهم،اکنون دغدغه ی شما ساپورت و پوشش زنان و دختران است؟!
وجدان وکیل‌المله بودن اقتضا میکند به این نابرابری‌ها و اجحاف‌ها پایان دهید(حداقل کاهش دهید) و به  معیشت و اقتصاد خانواده‌ها بایندیشید که وقتی فقر و گرسنگی از در وارد شود ایمان از در دیگر خارج خواهد شد!

علی مطهری:ازدواج موقت را برای دبیرستانی‌ها توصیه می‌کنیم

من مخالف اخراج دانش‌آموزان ازدواج کرده از مدارس هستم به چند دلیل. اول آنکه مگر همه ما نمی‌دانیم که در حال حاضر بسیاری از دانش‌آموزان حتی در مقطع راهنمایی از تمامی مسائل ازدواج با خبر هستند. پس بگذاریم با ازدواج مشکلات غریزی آنها حل شود و به ادامه تحصیل بپردازند. من مخالف آن هستم که دانش‌آموزان را از مدارس به این دلیل که زندگی تشکیل داده‌اند اخراج کنیم.

همه ما می‌دانیم که امروزه دختران و پسران با هم دوست می‌شوند و روابطی را برقرار می‌کنند که همه ما می‌دانیم نامشروع است و حتی در بسیاری از مواقع خانواده‌ها هم در جریان هستند. ما هم می‌گوییم باشد همین رابطه در جریان باشد اما به صورت مشروع. آنها بیایند و ازدواج موقت کنند. باید برای دختران و پسرانمان شرایط را محیا کنیم تا کمتر به گناه آلوده شوند باید هدف این باشد. مثلاً ورزش کنند و به کار و فعالیت اجتماعی بپردازند و شرایط برای ازدواج موقت فراهم شود.

حالا بماند که آیا آقای مطهری رضایت میدهند دختر دبیرستانیشان ازدواج موقت بکند یا خیر!!

به خاطر دارم توی ناآرامی‌های بعد انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ مردم شعارهای عجیبی میدادنند،از الله اکبر گرفته تا سلام بر خمینی درود بر موسوی!!

جنبش سبز متشکل از معترضانی بود با گرایش‌ها و سلایق متفاوت،مردمی که خیلی هاشون مذهبی نبودن،خیلیهاشون آقای خمینی را قبول نداشتند و حتی نفرت داشتند چرا باید چنین شعارهای بدهند!؟

تنها دلیلی که برای آن وجود داشت این بود که یک روزنه برای ابراز مخالفت و اعتراض پیدا کرده بودند.با گفتن الله اکبر نفرت خود را به حاکمیت بروز میدادنند با سلام دادن به امام خمینی اعلام نارضایتی از وضع موجود میکردند.در حالیکه طبق اصل ۲۷ قانون اساسی هر کسی مجاز هست بدون حمل سلاح اعتراض خود را به طور مسالمت آمیزی بیان کند.

شده حکایت آقای علی مطهری،انقدر مردم در فشار هستند و دست آویزی و حامی و پشتیبانی ندارند،آنقدر نمایندگان مجلس(که منتخب مردم نبوده‌اند،آمار نشان داد مشارکت مردم زیر ۳۰درصد بوده است) به قول آقای مطهری شعبه‌ای از دفتر رهبری بوده اند و به قول مصطفی تاجراده چشمشان به بیت رهبری هست و یا مزد بگیردولت نهم و دهم بوده اند و عدم استقلالشان آنها را از مردم دور کرده بود که مردم دست به دامان آقای مطهری با چنین افکار اجتماعی مرتجعانه و واپسگرایانه شده اند!

وظیفه ی نماینده‌ی مجلس استیفای حقوق عامه‌ی جامعه هست،موظف است داد ملت را بستاند و مردم هم مجازند مطالبات خود را از نمایندگان بکنند.این حقوق دوطرفه هست،نمایندگان بابت این کار خود منتی بر گردن مردم ندارند و از جیب همین مردم(ولو بهشان رای نداده باشند) حقوق میگیرند و از آن گذشته طبق ساز و کار حکومت اسلامی آنها خدمتگزار مردم هستند.

در این گیرودار و حیث و بیث مردم یک نماینده پیدا کرده‌اند که هرازگاهی خوشآیندشان صحبت میکند و کمتر عامل رهبری و نهادهای امنیتی و نظامی هست،یعنی کارد به استخوان ملت رسیده و آقایان باید منتظر خروش و طغیان اکثریت معترض باشند.



لیلا احمد، استاد مطالعات زنان و مذاهب در دانشگاه هاروارد می‌گوید:
در زمان حیات پیامبر اسلام، آن هم تنها در اواخر عمرش، همسران او تنها زنان مسلمانی بودند که به روسری نیاز داشتند. پس از مرگ او و در پی فتح سرزمین‌های همسایه‌ای که در آنها زنان طبقات بالای جامعه روسری به سر می‌گذاشتند، در فرایند استحاله‌ای که هیچ کس تا کنون با جزئیات از آن اطمینان نیافته، روسری به لباس رایجی در میان زنان مسلمان طبقات بالای جامعه تبدیل شد.

در متن قرآن به زنان دربارهٔ نحوهٔ پوششش دستورهایی داده شده اما هیچ دستور صریحی برای پوشاندن مو، یا حتی گردن و دست و پا وجود نداردآیات ۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور و آیهٔ ۵۹ سورهٔ احزاب به مسائل مربوط به پوشش زنان می‌پردازند. در آیه‌های ۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور آمده:
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ(۳۰) وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ۳۱)به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان نامحرم بازگیرند و پاکدامنی ورزند که این برایشان پاکیزه‌تر است، زیرا خدا از کارهایی که می‌کنید آگاه است (۳۰) و به زنان باایمان بگو چشم از نگاه به مردان نامحرم فروبندند و پاکدامنی کنند و زینت خویش را جز آنچه که طبعاً از آن آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش‌هایشان را به گریبان‌ها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان (همجنس خود) و یا آنچه مالک آن شده‌اند یا خدمتکاران مرد که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را [به گونه‌ای] به زمین بکوبند که آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود. ای گروه مؤمنان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید.

برخی از کارشناسان از جمله مرتضی مطهری معتقدند عبارت «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» (ترجمه: باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند) حدود پوشش را برای زنان مشخص می‌کند. در مقابل، مخالفان وجوب حجاب، هم در مفروض بودن وجوب پوشیدن خمار (یا مانند آن) در این آیه، هم در پوشانده شدن موی سر توسط خمار تشکیک می‌کنندامیرحسین ترکاشوند(درکتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر) می‌گوید:استنباط لزوم پوشش مو از راه قهری بودن استتارش در پی پوشش گردن و سینه، در نهایت ضعف و سستی است. از آن گذشته، شرعی قلمداد شدن استفاده از سرانداز در پیش از نزول آیه نیز نادرست است زیرا هیچ آیه‌ای پیش از این آیه (و حتی پس از آن) دال بر لزوم استفاده از خمار و سرانداز نشده... به این ترتیب آیه در این عبارت خمار و سرانداز را به عنوان دم‌دست‌ترین وسیله... انتخاب کرده تا زنان به آن وسیله جَیب و سینه را بپوشانند.

مشهورترین روایتی که از پیامبر اسلام دربارهٔ پوشش اعضای بدن زنان وجود دارد، روایتی‌ست که از چند طریق با جزئیات متفاوت نقل شده و در آن پیامبر اسلام در خانه در حضور همسرش (عایشه یا ام سلمه) از پوشش زنی (اسماء یا دختری تازه‌بالغ) ابراز نارضایتی می‌کند و می‌گوید تنها موضع قابل کشف برای زنان صورت (یا صورت و دو دست) است. در صحت این حدیث اختلاف نظر وجود دارد. برای نمونه، نگارندهٔ سنن ابوداوود خود به ضعیف بودن منبع این حدیث اشاره کرده، چرا که راوی حدیث، خالد بن دریک، که حدیث را بی‌واسطه از قول عایشه نقل کرده، هرگز عایشه را ندیده است.. گفتنی‌ست برخی فقهای مخالف وجوب حجاب، موی سر را جزو بدن ندانسته و در نتیجه چنین احادیثی را دال بر وجوب ستر راس نمی‌دانند.

علی بن سوید می‌گوید به امام موسی کاظم عرض کردم من به نگاه کردن زنی زیبا مبتلا شده‌ام و نظر به وی، مرا به تحسین وادار می‌کند. امام فرمود: اگر خداوند صداقت را در نیت تو بیابد، اشکالی ندارد. سند این روایت غیر قابل خدشه خوانده شده است.

گروهی معتقدند دوران امامان شیعه نیز همچنان وجود روسری ناشی از عرف و تشخص و اعتبارات اجتماعی بود نه مربوط به حجاب شرعی و در کوشش برای اثبات این ادعا ا به احادیثی در وسائل الشیعه از امامان شیعه، محمد باقر و جعفر صادق اشاره می‌کند که طبق آنها زنان در صورتی که روسری‌شان را پیدا نکنند می‌توانند بی‌حجاب در برابر مرد نامحرم ظاهر شوند و همچنین می‌توانند بی‌حجاب نماز بخوانند.

ترکاشوند میگوید،همسران پیامبر، از حضرت پرسیدند: دامن لباس را چقدر آویزان و دراز کنند. رسول خدا پاسخ داد: «یک وجب». همسران گفتند یک وجب کم است زیرا عورت از آن بیرون می‌زند. حضرت گفت یک ذراع (دو وجب). همسران دوباره گفتند در این صورت پاهایشان نمایان می‌ماند. پیامبر گفت «همان یک ذراع باشد و چیزی بر آن نیفزاییدوی می‌افزاید که موارد مشابه این روایت نیز در چند سند دیگر از جمله سنن الکبری، مسند احمد بن حنبل و سنن ابن ماجه آمده است.

مطابق نظر برخی مخالفان وجوب حجاب، انداختن پارچه روی سر از رسوم برخی اعراب جاهلی بوده است اما در اسلام بر آن امر نشده است.مطابق این نظر سربرهنه شدن زنان در هنگام عزاداری در میان همهٔ اقشار عرب رایج بوده. طبق گزارش تاریخ یعقوبی، فاطمه دختر پیامبر اسلام در واکنش به خشونت و تهدیدی که بر سر مسئلهٔ خلافت نسبت به همسرش صورت گرفت، «بیرون آمد و گفت: به خدا قسم باید بیرون روید اگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و زاری کنم. بر اساس گزارش تفسیر عیاشی، وی پس از اتمام حجت دست حسن و حسین را گرفت و به سمت قبر پدر حرکت کرد تا موی سرش را پریشان کند و به درگاه پروردگار ناله سر دهددر گزارش دیگری نقل شده که زنانبنی هاشم پس از شنیدن خبر شهادت امام علی، با سرهای برهنه و موهای پریشان از خانهٔ خود خارج شدند. چندین روایت مشابه دربارهٔ حضور سربرهنهٔ عامدانهٔ زینب دختر امام علی در ملا عام به نشانهٔ عزا و زاری وجود دارد.

براساس قرآن و فتواهای مراجع تقلید شیعه، زنان و مردان هرکدام وظیفه‌هایی دارند که در برخی موارد میان فقها اختلاف هست. این حد در میان فتاوی مشترک است که مرد و زن باید عورت‌هایشان را در هر شرایط از هرکس به جز محارمشان بپوشانند مگر در شرایط اجباری مانند هنگامی که برای دستشویی نیاز به کمک داشته‌باشند که احکام خاص خود را دارد.

طبق نظر مراجع تقلید معاصر شیعه، زنان باید همهٔ بدنشان از جمله همهٔ موی سر، تن و پایشان را از مردان نامحرم بپوشانند.

در اکثر منابع فقهی گذشته، از اعضایی از بدن که لازم بود «در نماز» (ستر صلاتی) و «در برابر نامحرم» پوشانده شوند با نام «عورت» یاد می‌شده و معمولاً احکام یکسانی برای پوشش در این دو وضعیت مطرح می‌شده است.

مخالفان وجوب حجاب معتقدند ابن جنید اسکافی، فقیه شیعهٔ بزرگ قرن چهارم، تنها پوشاندن عورتین (پشت و جلو) را برای زن مسلمان آزاد واجب می‌دانسته. اما برخی از موافقان حجاب این ادعا را رد می‌کنند. ترکاشوند مدعی است تا پیش از قرن هشتم، به طور کلی فقهای شیعه معمولاً جز در موارد خاص سخنی دربارهٔ وجوب یا عدم وجوب پوشاندن مو به طور خاص (چه در نماز و چه خارج از آن) نمی‌گفتند. به گفتهٔ وی حتی صاحب جواهر، هنگام برشمردن موافقان پوشش مو، از هیچ فقیهی که پیش از شهید اول و قرن هشتم باشد نام نمی‌برد..عاملی، صاحب مدارک، (اوایل قرن ۱۱ ه. ق.) درباره ستر صلاتی می‌گوید:آگاه باش که در عبارت محقق حلی و نیز در کلام اکثر فقهای شیعه، نه تنها به وجوب پوشش موی سر پرداخته نشده، بلکه از ظاهر عبارت چنین بر می‌آید که پوشاندنش لازم و واجب نیست زیرا مو جزو جسد و بدن به حساب نمی‌آید.

پس از مطرح شدن مسئلهٔ پوشش مو در میان فقهای شیعه، بسیاری از فقهای بزرگ شیعه، از جمله محقق سبزواری، ملا محسن فیض کاشانی، عاملی صاحب مدارک  و مقدس اردبیلی در نوشته‌های فقهی خود دلایل موجود در حدیث و آیات را برای وجوب پوشش موی سر (بعضی در هنگام نماز و بعضی بدون قائل شدن به تفکیک) کافی ندانسته‌اند. با گذر زمان از اواخر دورهٔ صفوی به بعد تصریح علمای شیعه به واجب بودن پوشش مو (و گردن و برخی اعضای دیگر بدن) بیشتر شد. ترکاشوند می‌گوید ملا احمد نراقی، فقیه بزرگ دورهٔ قاجار، پوشاندن موی بیرون مانده از روسری را در هنگام نماز (بدون ذکر فتوای جداگانه برای حالت خارج از نماز) برای زنان واجب نمی‌دانست از میان محققان شیعه، تنها احمد قابل صراحتاً وجوب حجاب را رد کرده است و محسن کدیور نیز آن را به شدت زیر سوال برده است. سایر فقهای معاصر شیعه و تمامی مراجع تقلید شناخته شده، حجاب تمام بدن و موها به جز صورت و دو دست را برای زن مسلمان غیرکنیز واجب می‌دانند.

در فقه شیعه و سنی پوشش موی سر بر کنیزان واجب نیستدر تاریخ آمده که عمر بن خطاب کنیزی را به خاطر داشتن پوشش کتک زد. در برخی روایات از امامان شیعه نیز، نه تنها حجاب سر بر کنیز واجب دانسته نشده، بلکه کنیزان از به کار بردن روسری و پوشش سر، باز داشته شده‌اند و توصیه شده است که آنان را حتی با کتک زدن، از این کار باز دارید تا از زنان آزاده متمایز گردنداین رفتار (کتک زدن کنیز باحجاب) به امام باقر نیز نسبت داده شده است.

مطابق رایی بسیار مشهور، بخشی از بدن کنیزان که موظف به پوشاندن آن بودند، مانند مردان از ناف تا زانو بود و ملزم به پوشاندن سینه، پستان، ساق و غیره نبودند.ترکاشوند این سخن را از وسائل الشیعهٔ حر عاملی از قول امام صادق و همچنین با واسطه از ابوحنیفه و پیروان شافعی نقل می‌کند.( حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ۷۸۵)



دکتر مهدی هادوی، دادستان کل انقلاب در بيانيه‌ای مزاحمان خانم‌های بی حجاب را ضد انقلاب دانست و مزاحمت برای آن‌ها را «مخالف منويات امام خمينی» اعلام کرد.

همچنين آيت الله ربانی شيرازی، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان در پيامی که در روزنامه اطلاعات  «تاکيد اسلام [بر حجاب] ناشی از ارزشی است که برای طبقه‌ی بانوان قائل شده...  زنان در انتخاب نوع حجاب آزادند، ازهرگونه ابزار خشونت نسبت به بانوان احتراز کنيد