۶ سال قبل که آقای علی مطهری به مجلس هشتم آمد گفت:آمدهام تا در برابر
اصلاحطلبها بایستم!
ایشان به مرور زمان آرا و نظراتش تغییر کرد و اکنون متمایل به اصلاحطلبان گشته(هرچند ایشان خود منکر این موضوع هستند!) ولی همیشه طی اینهمه سال مثل
همقطارش احمد توکلی(اسناد مدارک تقلبی و رانتخواری توکلی) یکی به نعل میزند و یکی به میخ.زمانیکه به دلیل موضعگیریهایش
مورد شماطت اصولگرایان قرار میگیرد برای خوشآیند آنها و ماندن در صحنهی سیاست،سخنی
نامعقول و احتیاطا بر خلاف ذائقهی عموم جامعه بر زبان میراند و همه را به شگفتی
وا میدارد!
در آخرین موضعگیری خود(احتمالا به دلیل فشار اصولگراها بر او بدلیل سخنان مطهری مبنی بر رفع حصر سران جنبش سبز آقایان موسوی ،کروبی و خانم رهنورد) پوشیدن ساپورت را مغایر قانون و مستوجب مجازات دانست که با همراهی نمایندگان مجلس نهم همراه شد و چند روز بعد برای رهایی از فشار افکار عمومی با اندکی چرخش اعلام کرد با اصل پوشیدن ساپورت مخالف نیست!
در آخرین موضعگیری خود(احتمالا به دلیل فشار اصولگراها بر او بدلیل سخنان مطهری مبنی بر رفع حصر سران جنبش سبز آقایان موسوی ،کروبی و خانم رهنورد) پوشیدن ساپورت را مغایر قانون و مستوجب مجازات دانست که با همراهی نمایندگان مجلس نهم همراه شد و چند روز بعد برای رهایی از فشار افکار عمومی با اندکی چرخش اعلام کرد با اصل پوشیدن ساپورت مخالف نیست!
چند باری بعد از ناآرامیهای انتخابات ریاست جمهوری۱۳۸۸ احمدی نژاد
را محکوم کرد(البته خطای او را در برابر آقایان موسوی و کروبی کمتر میدانست) و بعد
از رای اعتماد مجلس به دولت دهم گفت اگر خواست و دستور رهبری نبود ۷ یا ۸ وزیر رای اعتماد مجلس را نمیآوردند و ایشان نگفت آیا این عدالت و مطابق شرع و عرف و
وظایف و اصول نمایندگیست!؟ آیا وجدان نمایندگی ایجاب نمیکنید که به آنچه شرط عقل و عدالت هست عمل شود!؟یعنی حقوق حقهی ملتی باید برای خوش آیند دیگری ضایع شود؟آیا قانون اساسی رهبر را مافوق خود تفسیر کرده است؟
نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر اساس اصل ۶۷قانون اساسی قسم یاد میکنند که:
مرحوم منتظری میگفت:قائم مقام رهبر بودن به معنی خاموش بودن و بزاخفش بودن و ابراز نظر نکردن نیست.من برای خودم نظری دارم و آنرا بیان میکنم.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر اساس اصل ۶۷قانون اساسی قسم یاد میکنند که:
"من در برابر قرآن مجید، به خدای قادر متعال سوگند
یاد میکنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد مینمایم که ....... ودیعهای را که
ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت، امانت و
تقوی را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به
مردم پایبند باشم، از قانون اساسی دفاع کنم و در گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها،
استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها را مد نظر داشته باشم."نمایندگان اقلیتهای دینی این سوگند را
با ذکر کتاب آسمانی خود یاد خواهند کرد.
هم ایشان چند صباحی قبل همان مجلس را فرمایشی خواند و آرزو کرد مجلس
بعدی منبعث از خواست و ارادهی ملت باشد! اینجا او همچنین مجلس را شعبهای از دفتر رهبری خواند!
سابقهی ایشان نشان داده تنها دغدغه اش حجاب و پوشش زنان است.ایشان
هر کجا سخنی میگوید(در مجالس و همایشها و یا مجلس و در مصاحبهها با خبرگزاریها و
سایتها و جراید) نقل به شهید مطهری میکند که ایشان اینطور گفتهاند و آنطور گفتهاند...
ولی هیچگاه اشارهای به آرای پدر که در تضاد با اندیشهاش هست نمیکند،علامه محمدرضا حکیمی،وصی دکتر شریعتی و یار دیرین شهید مرتضی مطهری خاطرهای نقل میکنند
که نه تنها شنیدن آن خالی از لطف نیست که اتفاقا دارای اهمیت میباشد:سه یار خراسانی در انقلاب،نشر الحیات اردیبهشت۹۳
آقای علی مطهری،اینهمه فساد و فلاکت در جامعه هست،فقر مالی،اختلاف
شدید طبقاتی، اختلاس و مملکتی ویران و مصیبتزده در عرصههای سیاسی اقتصادی فرهنگی
و اجتماعی ،تحریمها و خطر گروههای تروریستی در مرزها و مشکلات عدیده و متعدد
روزانه و فشار بی حد و حصر بر دولت یازدهم،اکنون دغدغه ی شما ساپورت و پوشش زنان و
دختران است؟!
وجدان وکیلالمله بودن اقتضا میکند به این نابرابریها و اجحافها
پایان دهید(حداقل کاهش دهید) و به معیشت و
اقتصاد خانوادهها بایندیشید که وقتی فقر و گرسنگی از در وارد شود ایمان از در
دیگر خارج خواهد شد!
علی مطهری:ازدواج موقت را برای دبیرستانیها توصیه میکنیم
من مخالف اخراج دانشآموزان ازدواج کرده از مدارس
هستم به چند دلیل. اول آنکه مگر همه ما نمیدانیم که در حال حاضر بسیاری از دانشآموزان
حتی در مقطع راهنمایی از تمامی مسائل ازدواج با خبر هستند. پس بگذاریم با ازدواج
مشکلات غریزی آنها حل شود و به ادامه تحصیل بپردازند. من مخالف آن هستم که دانشآموزان
را از مدارس به این دلیل که زندگی تشکیل دادهاند اخراج کنیم.
همه ما میدانیم که امروزه دختران و پسران با هم
دوست میشوند و روابطی را برقرار میکنند که همه ما میدانیم نامشروع است و حتی در
بسیاری از مواقع خانوادهها هم در جریان هستند. ما هم میگوییم باشد همین رابطه در
جریان باشد اما به صورت مشروع. آنها بیایند و ازدواج موقت کنند. باید
برای دختران و پسرانمان شرایط را محیا کنیم تا کمتر به گناه آلوده شوند باید هدف
این باشد. مثلاً ورزش کنند و به کار و فعالیت اجتماعی بپردازند و شرایط برای
ازدواج موقت فراهم شود.
حالا بماند که آیا آقای مطهری رضایت میدهند
دختر دبیرستانیشان ازدواج موقت بکند یا خیر!!
به
خاطر دارم توی ناآرامیهای بعد انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ مردم شعارهای عجیبی
میدادنند،از الله اکبر گرفته تا سلام بر خمینی درود بر موسوی!!
جنبش سبز متشکل از معترضانی بود با گرایشها و سلایق متفاوت،مردمی
که خیلی هاشون مذهبی نبودن،خیلیهاشون آقای خمینی را قبول نداشتند و حتی نفرت
داشتند چرا باید چنین شعارهای بدهند!؟
تنها
دلیلی که برای آن وجود داشت این بود که یک روزنه برای ابراز مخالفت و اعتراض پیدا
کرده بودند.با گفتن الله اکبر نفرت خود را به حاکمیت بروز میدادنند با سلام دادن
به امام خمینی اعلام نارضایتی از وضع موجود میکردند.در حالیکه طبق اصل ۲۷ قانون اساسی هر کسی مجاز هست بدون حمل سلاح اعتراض خود را به طور مسالمت آمیزی بیان کند.
شده
حکایت آقای علی مطهری،انقدر مردم در فشار هستند و دست آویزی و حامی و پشتیبانی
ندارند،آنقدر نمایندگان مجلس(که منتخب مردم نبودهاند،آمار نشان داد مشارکت مردم
زیر ۳۰درصد بوده است) به قول آقای مطهری شعبهای از دفتر رهبری بوده اند و به قول مصطفی تاجراده چشمشان به بیت رهبری هست و یا مزد بگیردولت نهم و دهم بوده اند و عدم استقلالشان آنها را از مردم دور کرده بود که مردم
دست به دامان آقای مطهری با چنین افکار اجتماعی مرتجعانه و واپسگرایانه شده اند!
وظیفه
ی نمایندهی مجلس استیفای حقوق عامهی جامعه هست،موظف است داد ملت را بستاند و
مردم هم مجازند مطالبات خود را از نمایندگان بکنند.این حقوق دوطرفه هست،نمایندگان
بابت این کار خود منتی بر گردن مردم ندارند و از جیب همین مردم(ولو بهشان رای
نداده باشند) حقوق میگیرند و از آن گذشته طبق ساز و کار حکومت اسلامی آنها
خدمتگزار مردم هستند.
در
این گیرودار و حیث و بیث مردم یک نماینده پیدا کردهاند که هرازگاهی خوشآیندشان
صحبت میکند و کمتر عامل رهبری و نهادهای امنیتی و نظامی هست،یعنی کارد به استخوان
ملت رسیده و آقایان باید منتظر خروش و طغیان اکثریت معترض باشند.
در
زمان حیات پیامبر اسلام، آن هم تنها در اواخر عمرش، همسران او تنها زنان
مسلمانی بودند که به روسری نیاز داشتند. پس از مرگ او و در پی فتح سرزمینهای
همسایهای که در آنها زنان طبقات بالای جامعه روسری به سر میگذاشتند، در فرایند
استحالهای که هیچ کس تا کنون با جزئیات از آن اطمینان نیافته، روسری به لباس
رایجی در میان زنان مسلمان طبقات بالای جامعه تبدیل شد.
در متن قرآن به زنان دربارهٔ نحوهٔ
پوششش دستورهایی داده شده اما هیچ دستور صریحی برای پوشاندن مو، یا حتی گردن و دست
و پا وجود ندارد. آیات
۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور و
آیهٔ ۵۹ سورهٔ احزاب به
مسائل مربوط به پوشش زنان میپردازند. در آیههای ۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور آمده:
قُل
لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی
لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ(۳۰) وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ
مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا
مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ
زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ
بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ
أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا
مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ
أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ
بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی
اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ۳۱)به
مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان نامحرم بازگیرند و پاکدامنی ورزند
که این برایشان پاکیزهتر است، زیرا خدا از کارهایی که میکنید آگاه است (۳۰) و به زنان باایمان بگو چشم از نگاه
به مردان نامحرم فروبندند و پاکدامنی کنند و زینت خویش را جز آنچه که طبعاً از آن
آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوشهایشان را به گریبانها کنند و زینت خویش
را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر
شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان (همجنس خود) و
یا آنچه مالک آن شدهاند یا خدمتکاران مرد که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که
از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را [به گونهای] به زمین بکوبند که
آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود. ای گروه مؤمنان همگی به سوی خدا توبه برید
شاید رستگار شوید.
برخی از کارشناسان از جمله مرتضی مطهری معتقدند
عبارت «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» (ترجمه: باید روسری خود را بر روی سینه و
گریبان خویش قرار دهند) حدود پوشش را برای زنان مشخص میکند. در مقابل، مخالفان
وجوب حجاب، هم در مفروض بودن وجوب پوشیدن خمار (یا مانند آن) در این آیه، هم در
پوشانده شدن موی سر توسط خمار تشکیک میکنند. امیرحسین ترکاشوند(درکتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر)
میگوید:استنباط لزوم پوشش مو از راه قهری
بودن استتارش در پی پوشش گردن و سینه، در نهایت ضعف و سستی است. از آن گذشته، شرعی
قلمداد شدن استفاده از سرانداز در پیش از نزول آیه نیز نادرست است زیرا هیچ آیهای
پیش از این آیه (و حتی پس از آن) دال بر لزوم استفاده از خمار و سرانداز نشده...
به این ترتیب آیه در این عبارت خمار و سرانداز را به عنوان دمدستترین وسیله...
انتخاب کرده تا زنان به آن وسیله جَیب و سینه را بپوشانند.
مشهورترین روایتی که از پیامبر
اسلام دربارهٔ پوشش اعضای بدن زنان وجود
دارد، روایتیست که از چند طریق با جزئیات متفاوت نقل شده و در آن پیامبر اسلام در
خانه در حضور همسرش (عایشه یا ام سلمه) از پوشش زنی (اسماء یا دختری تازهبالغ)
ابراز نارضایتی میکند و میگوید تنها موضع قابل کشف برای زنان صورت (یا صورت و دو
دست) است. در صحت این حدیث اختلاف نظر وجود دارد. برای نمونه، نگارندهٔ سنن
ابوداوود خود به ضعیف بودن منبع این حدیث
اشاره کرده، چرا که راوی حدیث، خالد بن دریک، که حدیث را بیواسطه از قول عایشه
نقل کرده، هرگز عایشه را ندیده است.. گفتنیست
برخی فقهای مخالف وجوب حجاب، موی سر را جزو بدن ندانسته و در نتیجه چنین احادیثی
را دال بر وجوب ستر راس نمیدانند.
علی بن سوید میگوید به امام موسی
کاظم عرض کردم من به نگاه کردن زنی زیبا
مبتلا شدهام و نظر به وی، مرا به تحسین وادار میکند. امام فرمود: اگر خداوند
صداقت را در نیت تو بیابد، اشکالی ندارد. سند این روایت غیر قابل خدشه خوانده شده
است.
گروهی معتقدند دوران امامان شیعه
نیز همچنان وجود روسری ناشی از عرف و تشخص و اعتبارات اجتماعی بود نه مربوط به
حجاب شرعی و در کوشش برای اثبات این ادعا ا به احادیثی در وسائل
الشیعه از امامان شیعه، محمد باقر و جعفر صادق اشاره
میکند که طبق آنها زنان در صورتی که روسریشان را پیدا نکنند میتوانند بیحجاب
در برابر مرد نامحرم ظاهر شوند و همچنین میتوانند بیحجاب نماز بخوانند.
ترکاشوند
میگوید،همسران پیامبر، از حضرت پرسیدند:
دامن لباس را چقدر آویزان و دراز کنند. رسول خدا
پاسخ داد: «یک وجب». همسران گفتند یک وجب کم است زیرا عورت از آن بیرون میزند.
حضرت گفت یک ذراع (دو وجب). همسران دوباره گفتند در این صورت پاهایشان نمایان میماند.
پیامبر گفت «همان یک ذراع باشد و چیزی بر آن نیفزایید.»وی میافزاید که موارد مشابه این
روایت نیز در چند سند دیگر از جمله سنن الکبری، مسند احمد بن
حنبل و سنن ابن
ماجه آمده است.
مطابق نظر
برخی مخالفان وجوب حجاب، انداختن پارچه روی سر از رسوم برخی اعراب جاهلی بوده
است اما در اسلام بر آن امر نشده است.مطابق این نظر سربرهنه شدن زنان در هنگام
عزاداری در میان همهٔ اقشار عرب رایج بوده. طبق گزارش تاریخ
یعقوبی، فاطمه دختر پیامبر اسلام در
واکنش به خشونت و تهدیدی که بر سر مسئلهٔ خلافت نسبت به همسرش صورت گرفت، «بیرون
آمد و گفت: به خدا قسم باید بیرون روید اگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و
زاری کنم. بر اساس گزارش تفسیر عیاشی،
وی پس از اتمام حجت دست
حسن و حسین را گرفت و به سمت قبر پدر حرکت کرد تا موی سرش را پریشان کند و به
درگاه پروردگار ناله سر دهد. در
گزارش دیگری نقل شده که زنانبنی هاشم پس از شنیدن خبر شهادت امام علی،
با سرهای برهنه و موهای پریشان از خانهٔ خود خارج شدند. چندین روایت مشابه دربارهٔ
حضور سربرهنهٔ عامدانهٔ زینب دختر امام علی در
ملا عام به نشانهٔ عزا و زاری وجود دارد.
براساس قرآن و فتواهای مراجع
تقلید شیعه، زنان و مردان هرکدام وظیفههایی
دارند که در برخی موارد میان فقها اختلاف هست. این حد در میان فتاوی مشترک است که
مرد و زن باید عورتهایشان را
در هر شرایط از هرکس به جز محارمشان بپوشانند
مگر در شرایط اجباری مانند هنگامی که برای دستشویی نیاز به کمک داشتهباشند که
احکام خاص خود را دارد.
طبق نظر مراجع تقلید معاصر
شیعه، زنان باید همهٔ
بدنشان از
جمله همهٔ موی سر، تن و پایشان را از مردان نامحرم بپوشانند.
در اکثر منابع فقهی گذشته، از
اعضایی از بدن که لازم بود «در نماز» (ستر صلاتی) و «در برابر نامحرم» پوشانده
شوند با نام «عورت» یاد میشده و معمولاً احکام یکسانی برای پوشش در این دو وضعیت
مطرح میشده است.
مخالفان وجوب حجاب معتقدند ابن جنید
اسکافی، فقیه شیعهٔ بزرگ قرن چهارم، تنها
پوشاندن عورتین (پشت و جلو) را برای زن مسلمان آزاد واجب میدانسته. اما
برخی از موافقان حجاب این ادعا را رد میکنند. ترکاشوند مدعی است تا پیش از قرن
هشتم، به طور کلی فقهای شیعه معمولاً جز در موارد خاص سخنی دربارهٔ وجوب یا عدم
وجوب پوشاندن مو به طور خاص (چه در نماز و چه خارج از آن) نمیگفتند. به گفتهٔ وی حتی صاحب جواهر، هنگام
برشمردن موافقان پوشش مو، از هیچ فقیهی که پیش از شهید اول و قرن هشتم باشد نام
نمیبرد..عاملی،
صاحب مدارک، (اوایل قرن ۱۱
ه. ق.) درباره ستر صلاتی میگوید:آگاه باش که در عبارت محقق حلی و
نیز در کلام اکثر فقهای شیعه، نه تنها به وجوب پوشش موی سر پرداخته نشده، بلکه از
ظاهر عبارت چنین بر میآید که پوشاندنش لازم و واجب نیست زیرا مو جزو جسد و بدن به
حساب نمیآید.
پس از مطرح شدن مسئلهٔ پوشش مو در
میان فقهای شیعه، بسیاری از فقهای بزرگ شیعه، از جمله محقق سبزواری، ملا محسن فیض کاشانی، عاملی صاحب مدارک و مقدس اردبیلی در نوشتههای فقهی خود دلایل موجود
در حدیث و آیات را برای وجوب پوشش موی سر (بعضی در هنگام نماز و بعضی بدون قائل
شدن به تفکیک) کافی ندانستهاند. با گذر زمان از اواخر دورهٔ صفوی به بعد تصریح
علمای شیعه به واجب بودن پوشش مو (و گردن و برخی اعضای دیگر بدن) بیشتر شد.
ترکاشوند میگوید ملا احمد
نراقی، فقیه بزرگ دورهٔ قاجار، پوشاندن
موی بیرون مانده از روسری را در هنگام نماز (بدون ذکر فتوای جداگانه برای حالت
خارج از نماز) برای زنان واجب نمیدانست. از میان محققان شیعه، تنها احمد قابل صراحتاً
وجوب حجاب را رد کرده است و محسن کدیور نیز
آن را به شدت زیر سوال برده است. سایر
فقهای معاصر شیعه و تمامی مراجع تقلید شناخته شده، حجاب تمام بدن و موها به جز
صورت و دو دست را برای زن مسلمان غیرکنیز واجب میدانند.
در فقه شیعه و
سنی پوشش موی سر بر کنیزان واجب نیست. در
تاریخ آمده که عمر بن خطاب کنیزی را به خاطر داشتن پوشش کتک زد. در برخی روایات از امامان شیعه
نیز، نه تنها حجاب سر بر کنیز واجب دانسته نشده، بلکه کنیزان از به کار بردن روسری
و پوشش سر، باز داشته شدهاند و توصیه شده است که آنان را حتی با کتک زدن، از این
کار باز دارید تا از زنان آزاده متمایز گردند. این
رفتار (کتک زدن کنیز باحجاب) به امام باقر نیز
نسبت داده شده است.
مطابق رایی بسیار مشهور، بخشی از
بدن کنیزان که موظف به پوشاندن آن بودند، مانند مردان از ناف تا زانو بود و ملزم
به پوشاندن سینه، پستان، ساق و غیره نبودند.ترکاشوند
این سخن را از وسائل الشیعهٔ حر عاملی از
قول امام صادق و همچنین با واسطه از ابوحنیفه و پیروان شافعی نقل میکند.( حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ۷۸۵)
دکتر مهدی هادوی، دادستان کل انقلاب در بيانيهای مزاحمان خانمهای
بی حجاب را ضد انقلاب دانست و مزاحمت برای آنها را «مخالف منويات امام خمينی»
اعلام کرد.
همچنين آيت الله ربانی شيرازی، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان در پيامی که در روزنامه اطلاعات
«تاکيد اسلام [بر حجاب] ناشی از ارزشی است که برای طبقهی بانوان قائل
شده... زنان در انتخاب نوع حجاب آزادند، ازهرگونه ابزار خشونت نسبت به
بانوان احتراز کنيد.»
علی مطهری:
پاسخحذفمن مخالف اخراج دانشآموزان ازدواج کرده از مدارس هستم به چند دلیل. اول آنکه مگر همه ما نمیدانیم که در حال حاضر بسیاری از دانشآموزان حتی در مقطع راهنمایی از تمامی مسائل ازدواج با خبر هستند. پس بگذاریم با ازدواج مشکلات غریزی آنها حل شود و به ادامه تحصیل بپردازند. من مخالف آن هستم که دانشآموزان را از مدارس به این دلیل که زندگی تشکیل دادهاند اخراج کنیم.
همه ما میدانیم که امروزه دختران و پسران با هم دوست میشوند و روابطی را برقرار میکنند که همه ما میدانیم نامشروع است و حتی در بسیاری از مواقع خانوادهها هم در جریان هستند. ما هم میگوییم باشد همین رابطه در جریان باشد اما به صورت مشروع. آنها بیایند و ازدواج موقت کنند. باید برای دختران و پسرانمان شرایط را محیا کنیم تا کمتر به گناه آلوده شوند باید هدف این باشد. مثلاً ورزش کنند و به کار و فعالیت اجتماعی بپردازند و شرایط برای ازدواج موقت فراهم شود.