هر احمقی می تواند چیزها را بزرگتر، پیچیده تر و خشن تر کند؛ برای حرکت در جهت عکس، به کمی نبوغ و مقدار زیادی جرات نیاز است.
دست خود را یک دقیقه روی اجاق داغ بگذارید، به نظرتان یک ساعت خواهد آمد. یک ساعت در کنار دختری زیبا بنشینید، به نظرتان یک دقیقه خواهد آمد؛ این یعنی "نسبیت".
فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد.
سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید با ارزش شوید.
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطر کسانی که شرارتها را می بینند و کاری در مورد آن انجام نمی دهند.
یکی از قویترین عللی که منجر به ورود آدمی به عرصهء علم و هنر می شود فرار از زندگی روزمره است.
مثال زدن، فقط یک راه دیگر آموزش دادن نیست؛ تنها راه آن است.
زندگی مثل دوچرخه سواری است، برای حفظ تعادل باید حرکت کنید.
انیشتین و مریلین مونرو
می گویند مریلین مونرو(هنرپیشه ی معروف و زیبا)یک وقتی نامه ای نوشت به ” البرت اینشتین ” که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند !
انیشتین هم
نوشت : ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم .واقعا هم که چه غوغایی می شود !
ولی این یک روی سکه است . فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی
بزرگی بر پا می شود !
آلبرت انیشتین در رساله ی پایانی عمر خود
با عنوان : دی ارکلرونگ”، یعنی : بیانیه” ، که در سال ۱۹۵۴ ( =۱۳۳۳ش ) آن را در
آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را
کاملترین و معقولترین دین میداند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه
ی اینشتین با آیت الله بروجردی (فوت ۱۳۴۰ ش = ۱۹۶۱ م) است که توسط مترجمین
برگزیده ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.
انیشتین در این رساله “نظریه نسبیت” خو درا
با آیاتی از قرآن و احادیثی از نهج البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامه
ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی و … توسط حمیدرضا پهلوی (فوت ۱۳۷۱ ش) و … ترجمه و
تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی
چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن
نظریه پیچیده “نسبیت” را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.
از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی پیامبرنقل میکند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای پیامبر به ظرف آبی می خورد و آن ظرف واژگون میشود. اما بعد از این که پیامبر از معراج جسمانی باز می گردد مشاهده می کند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است … اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی در زمینه ی “انبساط و نسبیت زمان” دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می نویسد….
همچنین اینشتین در این رساله “معاد جمسانی”
را از راه فیزیکی اثبات میکند (علاوه بر قانون سوم نیوتون = عمل و عکس العمل .)
او فرمول ریاضی “معاد جسمانی ” را عکس فرمول معروف “نسبیت ماده و انرژی” میداند: E=M.C^2 ، M=E/C^2 یعنی
اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا” به ماده تبدیل شده و زنده
خواهد شد.
انیشتین در این کتاب همواره از آیت الله
بروجردی با احترام و بارها به لفظ “بروجردی بزرگ” یاد کرده و از شادروان پروفسور
حسابی نیز بارها با لفظ"حسابی عزیز"…
۳۰۰۰/۰۰۰ دلار بهای خرید این رساله توسط
پروفسور ابراهیم مهدوی (مقیم لندن) با کمک برخی از اعضاء شرکتهای اتومبیل بنز و
فورد و .. از یک عتیقه دار یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه
توسط خط شناسی رایانه ای چک شده و تأیید گشته که او این رساله را به دست خود
نوشته است. هم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی – توسط
دکتر عیسی مهدوی (برادر دکتر ابراهیم مهدوی) و توأم با تحقیق و ارائه منابع مذکور
در متن (توسط اینجانب) می باشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است .
اصل نسخه این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن – بخش امانات
پروفسور ابراهیم مهدوی – سپرده شده و نگهداری میشود. توضیحات بیشتر و شماره ثبت
آن را برای اطلاع خوانندگان در آغاز برگزیده این کتابچه ارائه خواهیم داد.
گزیدهای از آخرین رساله اینشتین: (DIE ERKLA”RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) ترجمه: دکتر عیسی مهدوی، تحقیق و
پیشگفتار و پاورقی: اسکندر جهانگیری
شخصیتهای اصلی این رساله :
آلبرت اینشتین (فوت
مشکوک ۱۹۵۵م) / الکساندر فلمینگ (فوت ۱۹۵۵م) آیتالله سید حسین بروجردی (فوت
۱۹۶۱میلادی) / نیلز بور (بوهر)
شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می
کرد (فوت ۱۹۶۲م) / جان . اف . کندی ( مقتول ۱۹۶۳م) / علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط
) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در ۱۹۵۴م (=
۱۳۳۳ ش – سال نگارش این رساله) / حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت۱۳۷۱ ش = ۱۹۹۲م )
که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان ۲۲ساله بود.
سؤالی که اینجا مطرح
می شود این است که چرا سه تاریخ مرگ (۱۹۵۴ – ۱۹۵۵ و باز ۱۹۵۵م ) و نیز سه تاریخ
مرگ (۱۹۶۱ – ۱۹۶۲ – ۱۹۶۳ م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین)
با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (۱۹۵۵ م ) مرده
اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط ها ( علیرضا پهلوی ) در همان سال نگارش رساله
بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و
رابط دیگر (حمید رضا پهلوی) به نام های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی
در خارج از ایران مسموم شده و مرده اند؟
و بالاخره چرا باید
این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا
"صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک انقلاب
خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی – مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی
دهد؟
سرآغاز متن کتاب،
اولین عبارت کتابچه اینشتین / خطاب به آیت الله بروجردی این عبارت آلمانی است : Herzliche Gru``&e von Einstein هرتسلیش گروشس فن آینشتاین =
با صمیمانه ترین سلامها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین
بروجردی. پس از ۴۰ مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین
تشیع ۱۲ امامی را پذیرفته ام / که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد
پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون
که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) از سال
۱۹۵۴ است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.