به طور کلی زن و شخصیت او بیشتر متاثر از جریانهای تاریخ بوده و حتا آنجا که به نظر میرسد در دورههایی عنصری اثرگذار بوده، در واقع این امکان را جامعه و تاریخ به او داده بوده است.
هرچقدر از قدرت زن در ایران باستان و دوران پیش از ورود اسلام به این کشور گفتهاند، به همان اندازه هم از ظلم به او پس از حمله اعراب میگویند. ایران نیز بیشترین تاثیر را نه تنها در زمینه رفتار با زنان بلکه در همه امور و سنتها از اعراب آموخت و در واقع برخلاف حمله مغول و مقدونیان در مورد اعراب، ایران بیشتر آموختند و کمتر آموزش دادند.
حمله عربها به ایران موجب پذیرش ارزشهای عربی- اسلامی در میان ایرانیان شد. ارزشهایی که زنان را از راس قدرت به زیر افکند و باعث شد تا هزار و اندی سال زنان جز خانهداری و زایش هیچگونه فعالیت اجتماعی نداشته باشند و نسبت برابری را که در طول سالیان با مردان داشتند، از آنها گرفت.
در پیامد این واقعه بود که تاریخ ایران زمین در چرخشى سرنوشتساز، وارد مدار دوران پس از اسلام شد و دیگر، حیات دینى و فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى زنان با چنان نوزایى ژرفى همراه شد که رابطه کهن با دنیاى شاهنشاهى به تمامى گسست.
اما اگر در ایران قبل از اسلام زنان از هنرها و تواناییهایی چون جنگاوری، کشتیرانی، تیراندازی، اسبسواری و نقاشی برخوردار بودهاند پس چگونه همه آنها را به یکباره از دست دادند و به کنج خانه و پستو رفتند.
برخی تاریخشناسان معتقدند که با ورود اعراب مسلمان به ایران و فروپاشی سلسله ساسانی و بیکفایتی شاهان و فرار موبدان زرتشتی به کشورهای همجوار و از هم گسیختگی لشگریان ساسانی و بیدفاع ماندن مردم عامی از هجوم بیرحمانه اعراب که مانند انسانهای بیتمدن و بربر مردان را از دم تیغ گذراندند و به زنان زیبا و فرهیخته ایران زمین تجاوز کردند و فرزندان ایران را برای بردگی و کنیزی به اسارت کشیدند و ثروت ایران را به یغما بردند، همین قدر کافی نیست تا زنان به دخمهها و تاریک خانهها فرار کنند تا از تجاوز بیرحمانه اعراب در امان باشند؟
شیرین ،ملقب به "ام رستم"
پس از فوت فخرالدوله فرزند چهارساله او _ به روایتی ۱۱ ساله _ به نام ابوطالب
رستم ملقب به مجدالدوله را به سلطنت برگزیدند .
اما سیّده خاتون به دلیل صغر سن مجدالدوله و نیز بر عهده داشتن نیابت سلطنت
همسرش در زمان حیات او ، به کمک دو تن از وزرای مشاور خود ، بر قلمرو شوهر فرمانروایی
یافت .
او ولایتعهدی و حکومت همدان را به برادر کوچکتر مجدالدوله به نام ابوطالب
شاه خسرو داد ملقب به شمسالدوله سپرد و حکومت اصفهان را به پسر دیگرش ابوشجاع عین
الدوله داد و پسردایی خود را به سرپرستی او گماشت. در دوران سیّده ملکه خاتون ، دربار
او محل تجمع دانشمندان ، ادبا و فلاسفه بود که شیخ ابوعلی سینا نیز مدتی را در دربار
سیده ملکه خاتون گذراند .
در ۳۹۷ق. مجدالدوله به مخالفت و رقابت با مادر پرداخت . مجدالدوله که در
این زمان ۲۸ سال داشت ، موجب ناراحتی مادر از خود شد و در این زمان بود که به روایتی
سیده خاتون به قلعة طبرک در نزدیکی ری رفت و طبق روایتهای دیگر مجدالدوله مادر را
دستگیر و در قلعة طبرک زندانی کرد.
چندی نگذشت که به علت بیکفایتی فرزند، اوضاع امور آشفته گشت. پس از مدتی
شاه بانوی دلیر و با شهامت از زندان گریخت ، پنهانی با کمند از قلعه فرود آمد و پیاده
عازم کردستان شد و به نزد بدربن حنویسه که با فخرالدوله دوستی داشت رفت. بدر، سپاهی
فراهم آورد و با او روی به ری نهاد. در میانة راه ، در همدان، شمسالدوله نیز به مادر
پیوست. در درگیری میان مجدالدوله و مادر، سپاه مادر پیروز شد و مجدالدوله دستگیر و
زندانی گشت.
به نقل از ابن اثیر ، سیّده ملکه خاتون ، شمسالدوله را به شاهی نشاند
و خود اختیار امور را در دست گرفت و از ترس آن که بدر حنویسه با حضور در ری دچار خیالات
نادرست نشود، با سیاستمداری خاصی وی را با هدایای فراوان روانة کردستان کرد. پس از
گذشت یک سال سیّده خاتون ، شمسالدوله را به جهت قدرت طلبیهایش مجدداً به همدان فرستاد
و در عوض از مجدالدوله خواست که به نزد وی در ری بیاید. در سال ۴۰۵٫ ق شمسالدوله به
کمک بدر برای تصرف ری آمد و مجدالدوله و سیّده خاتون رهسپار دماوند شدند.
اما لشکریان بر وی شوریدند و به ناچار شمسالدوله مجدداً به همدان بازگشت
. در این هنگام سیّده خاتون با شورش ابن فولاد دیلمی که به تحریک منوچهر پسر قابوس
زیاری که از سوی محمود غزنوی حمایت میشد ، مواجه شد. سیّده که همواره راه مذاکره را
بر جنگ ترجیح میداد با وی مصالحه کرد. در این اوضاع، سلطان محمود غزنوی در صدد برآمد
ری و نواحی مجاور آن را به قلمرو خود ضمیمه کرده و بر گنجهای با ارزش دیالمه دست یابد
. سلطان محمود با نامهای که به سیّده خاتون نوشت به او پیام داد که «باید خطبه و سکه
به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی»، اما سیّده خاتون به سلطان چنین
گفت:
منم شیر زن گرتویی شیر مرد چه ماده، چه نر، شیر وقت نبرد
چون بر جوشم از خشم چون تند تیغ زآب آتش انگیزم، از دود منع
کفلگاه شیران در آرم به داغ زپیه نهنگان فروزم چراغ
منه خار تا در نیفتی به خار رهانیده شو تا شوی رستگار
تو آن که بر من شوی دستیاب زنی بیوه را داده باشی جواب
من ار بر تو چربم به هنگام کین شوم قایم انداز روی زمین
در این هم نبردی، چو روباه و گرگ تو سر کوچک آیی و من سربزرگ
او بر مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حکم می راند. به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است. سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود : باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی. ام رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد؟ پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد.
ام رستم به پیک گفت : که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویید:
در عهد شوهرم همیشه می ترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند ولی
امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه می بینم شخصی مانند محمود غزنوی که می گویند یک
سلطانی باهوش و جوانمرد است برروی زنی شمشیر می کشد.
به سرورتان بگویید اگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی
خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زن جنگاور کشت
و اگر کشته شوم باز تاریخ یک سخن خواهد گفت محمود غزنوی زنی را کشت.
پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم ، سبب شد که محمود تا پایان زندگی خویش از
لشکرکشی به ری خودداری کند. ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره
مردمدار و نیکخو بود.
سیّده ملکه خاتون در آداب ملکداری بسیار کوشا و توانا بود . چنانکه سرزمینهای
بسیاری را آباد کرد و هفتهای پنج روز در شهر ری بارعام میداد ، به وضع لشکریانش توجه
خاص داشت ، با وزراء و کارگزاران بیواسطه سخن میگفت و پاسخ قاصدان در سراسر کشور
را شایسته ادا میکرد. سیّده خاتون پس از هشتاد سال زندگی افتخار آمیز در۴۱۹ق. در ری
در گذشت.
بقعه ی وی در نزدیکی بقعة امامزاده علی در شرق تهران قرار دارد و زیارتگاه مردم است.
پی نوشت:بقعه ی سیده خاتون
اين زيارتگاه در خيابان خاوران ،خيابان شهيد برادران سجادی ،هشت متری ملايری واقع شده است .در سال ۱۳۷۸ ش فعاليتهای عمرانی و نما کاری و اجرای طرحهای توسعه و محوطه سازی و ايجاد فضای سبز ،به طرز زيبايی در اين بقعه انجام شده است .بنای اصلی حرم ،تاريخی و از آثار زمان فتحعلی شاه قاجار است که طبق کتيبه سنگ مرمرو کاشيهای مرقد توسط نواب عليه سلطنت خانم ملقب به محترم السلطنه بنت بديع الملک ميرزای عماد الدوله در سال ۱۳۰۹ ه ق تعمير گرديده است .بنای فعلی بقعه شامل ايوان آجری و رواق جديد سر تاسری اطراف است .و ورودی آن از سمت شمال و نمای آن فاقد کاشيکاری است .در سال ۱۳۸۱ ش ،به دليل فرسودگی ضريح چوبی مشبک عهد قاجار ،ضريح جديد مطلا و بديعی توسط استاد روزگاريان در اصفهان ساخته شده و در اين مکان نصب گرديده است .طرح مرمت سر در قديمی محوطه نيز با هماهنگی ميراث فرهنگی در دست اقدام است .طبق متن زيارتنامه موجود ،صاحب بقعه از نوادگان امام موسی کاظم (ع) است .بقعه مزبور دارای محوطه ای پارک مانند همراه با وسايل بازی کودکان و ديگر امکانات مورد نياز زائران است و مراسم دعا و روضه خوانی در طول هفته در آن برگزار می شود.
اين زيارتگاه در خيابان خاوران ،خيابان شهيد برادران سجادی ،هشت متری ملايری واقع شده است .در سال ۱۳۷۸ ش فعاليتهای عمرانی و نما کاری و اجرای طرحهای توسعه و محوطه سازی و ايجاد فضای سبز ،به طرز زيبايی در اين بقعه انجام شده است .بنای اصلی حرم ،تاريخی و از آثار زمان فتحعلی شاه قاجار است که طبق کتيبه سنگ مرمرو کاشيهای مرقد توسط نواب عليه سلطنت خانم ملقب به محترم السلطنه بنت بديع الملک ميرزای عماد الدوله در سال ۱۳۰۹ ه ق تعمير گرديده است .بنای فعلی بقعه شامل ايوان آجری و رواق جديد سر تاسری اطراف است .و ورودی آن از سمت شمال و نمای آن فاقد کاشيکاری است .
پاسخحذف