میرحسین موسوی، در مردادماه سال ۸۹ در یک سخنرانی ضمن بیان ناگفته
هایی از هشت سال دفاع مقدس وعده داد در صورتی که لازم شود و برای دفاع از رزمندگان
سلحشور و مدیران برجستهای که در این میان سهم عمده داشتند در آینده نیز این
مسائل را با بسط و شرح بیشتری خطاب به مردم ایران بیان کند.
وی حتی اعلام کرد که اگر ناچار شود، دلایل استعفای سال ۶۷ خود را نیز
برای روشن شدن مسائل با مردم در میان می گذارد.
درباره جنگ هنوز لب به سخن نگشوده ام
ولی ظاهرا گریزی نیست…
موسوی گفت :” این روزها هم به بهانه سالروز صدور قطعنامه ۵۹۸ که هیچ
سالی از آن یاد نمی شد تحریفهای آشکار و برنامه ریزی شده ای درباره تاریخ دفاع
مقدس و نقش دولت در آن صورت گرفته است .این روزها عده ای مدعی شده اند که می
خواستند بغداد را فتح کنند و دولت آن زمان مانع آن شده بود. بنده هنوز لب به سخن
درباره دهه اول انقلاب باز نکردهام و هیچ گاه هم میل نداشته ام در این باره صحبت
کنم ولی ظاهرا مجبورم در صورت ادامه این تحریف ها برای دفاع از رزمندگان سلحشور و
مدیران برجسته ای که در این میان سهم عمده داشتند ناگفته های خود را بگویم و نیز
بگویم که استعفای سال ۶۷ بر سر چه بود .”
اگر زمان جنگ دولت را در اختیار می
گرفتید بر سر کشور همان می آوردید که بر سر اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد
مستضعفان آوردید!
موسوی گفت :”آن وزیر سابقی که خود می داند چگونه به اینجانب تحمیل شد
در عین آنکه بیش از همه در جریان سر ریزشدن همه جانبه امکانات دولت به جبهه ها بود
حالا می گوید که اگر امکانات دولت در اختیار جبهه ها قرار می گرفت ما بغداد را فتح
می کردیم .شما باید جمله ایشان را این گونه معنی کنید که اگر دولت در اختیار بنده
و دوستان مان قرار می گرفت ما چه فتوحاتی داشتیم. بنده می گویم شما که نمی دانم به
تحریک چه کسانی در عرض یک هفته چندین مصاحبه علیه دولتی که در آن کار می کردید
انجام دادید اگر دولت را در اختیار می گرفتید بر سر کشور همان می آوردید که در طول
مدیریت خود بر سر بیت المال و اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد مستضعفان آوردید.”
فراموش کرده اید که چهار میلیارد از
شش میلیارد دلار هزینه جنگ می شد؟
میر حسین موسوی در پاسخ به تحریف هایی که در هفته های اخیر در باره
دفاع مقدس انجام شده ،گفت : “من باور نمی کنم که شما فراموش کرده باشید که چهار
میلیارد دلار از شش میلیارد دلار در آمد نفتی کشور هزینه جبهه ها و جنگ می شد و آن
دو میلیارد مابقی نیز در حقیقت برا ی حفظ کیان کشور بود که آن هم می تواند در خدمت
دفاع مقدس تعبیر شود .شما مرا مجبور می کنید بگویم علیرغم نتیجه درخشان دفاع مقدس
که به بهای نثار خون های بسیار و جانفشانی رزمندگان جان برکف یک سانتیمتر از خاک
کشور تقدیم دشمن نشد و این دومین مورد در طول جنگ های کشورمان از زمان فتحعلی شاه
تا انقلاب اسلامی بود ، اگر پیوندی قوی تر بین جبهه ها و دولت وجود داشت و دولت را
به بهانه درز خبرها از ماجرای طرح های جنگی و دفاعی کنار نمی گذاشتند نتیجه های
بهتری از عملیات گرفته می شد. فتح بغداد با تحویل دولت به چند فرمانده نظامی امکان
پذیر نبود. بلکه برای شکست قطعی دشمن لازم بود از همان اول رابطه دولت با اداره
عملی جنگ و طراحی های نظامی قطع نشود که چگونگی قطع این ارتباط داستان دیگری دارد
که شاید در فرصتی دیگر به آن بپردازم.”
نخست وزیر امام در دوران دفاع مقدس تاکید کرد:”بعد از آنکه به تعبیر
این وزیر سابق توپ در میدان دولت انداخته شد و اداره ستاد فرماندهی قوا به دولت
سپرده شد تحولات اساسی در همان مدت کم در جبهه ها ایجاد شد .بنده به دلایل
گوناگونی فعلا فقط به اشاره می گویم که این توپ موقعی به زمین دولت پرتاب شد که به
قول مرحوم ظهیر نژاد در کمیته پشتیبانی جنگ “زیپ مرزها در حال باز شدن” بود و فاو
و جزایر موجود در هور از دست رفته بودند و ما در موقعیتی قرار داشتیم که در نخستین
جلسه ستاد فرماندهی کل قوا که به ریاست اینجانب تشکیل شد هم جناب رحیم صفوی جانشین
فرمانده سپاه وهم جناب حسنی سعدی فرمانده نیروی زمینی در گزارشهای خود به اعضای
جلسه گفتند که شما خوزستان را از دست رفته فرض کنید و تلخ آنکه این اتفاق در حالی
رخ می داد که در آن شرایط نیروهای اصلی رزمنده ما در یک نقطه بی اهمیت کردستان در
پی گرفتن یک ارتفاع کم اهمیت به نام “شاخ شمران “بودند و فاجعه وقتی بهتر معلوم می
شود که حداقل تعدادی از فرماندهان اطلاع داشتند که همین نیروها به دلیل خشک کردن
سد “دربندی خان “در معرض دور خوردن از سوی دشمن قرار گرفته بودند .
تن به خواسته های تحریف گران تاریخ و
سیاست بازهای تاریخ ندهید اگر به خون شهدا و تلاش همه در این
جنگ احترام می گذارید…
موسوی در ادامه صحبتهایش به نقش مدیران برحسته در دفاع مقدس اشاره
کرد :”بنده در آن زمان به این شرط مسوولیت ریاست ستاد فرماندهی کل قوا را قبول
کردم که با خود تعدادی از مدیران برجسته و مدیران همکار را در ستاد شرکت بدهم. .
یکی از برجسته ترین و تاثیر گذار ترین آنها آقای بهزاد نبوی بود که
می دانیم این روزها چه گرفتاری هایی دارد. تصمیمی که ستاد آن روزها در کنار
فرماندهان نظامی و این مدیران برجسته گرفت تغییر اساسی در آرایش جبهه ها بود و
قرار شد که در کمترین زمان ممکن به کمک همه امکانات کشور، نیروهای موجود در
کردستان به خوزستان منتقل شوند و با فعالیت استاندار استان خوزستان که همین برادر
عزیز و مبارزمان محسن میردامادی بود و سایر مدیران استانی اقداماتی برای مقابله با
تهاجم حتمی دشمن صورت گیرد. پیش بینی ستاد درست بود ودر فاصله بسیار کمی یکی از
شدیدترین حملات از سوی صدام انجام شد و یکی از حماسی ترین نبردهای تاریخ دفاع مقدس
که با شهادت بسیاری از فرزندان کشورمان قرین بود ،اتفاق افتاد و دشمن آن چنان تو
دهنی خورد که بعد از آن دیگر نتوانست حمله ای را سامان دهد و حداکثر از منافقین
حمایت کرد که آن خیانت بزرگ با پشتیبانی نیروهای صدام علیه کشور انجام شد و مردم
با مقاومت خود آنها را خرد کردند .”
موسوی با اشاره به آنکه قصدش از تعریف این خاطره صرفا دفاع از
مظلومیت رزمندگان بی نام و نشان ، مدیران و جهادگران شجاع و ایثار گر است ادامه
داد : “این گفته ها برای آن است که بگویم اگر شما واقعا به خون شهدا و تلاش جهاد
گران و مقاومت همه جانبه همه ملت و دولت در این جنگ سر نوشت ساز احترام می گذارید
و نمی خواهید از حماسه دفاع مقدس برای خود قبایی بدوزید تن به خواسته های تحریف
گران تاریخ و سیاست بازهای تاریخ ندهید .”
میر حسین موسوی یا د آور شد : “بنده در دو دهه گذشته به معلومات
مستقیم خود از جنگ بسنده نکرده ام و تلاش کردم به اسناد و مدارک و تحلیل های چاپ
شده در این باره نیز رجوع کنم . من همواره محتاط بوده ام که فقط به متون رسمی که
با نظارت فرماندهان تهیه شده است بسنده نکنم و در کنار این کتاب ها از نوشته ها و
تحلیل های همه صاحب نظران ازجمله ارتش نیز بهره ببرم .که یکی از بهترین تحلیل ها
نوشته های افسر دانشمند و میهن دوست سرهنگ معینی وزیری است که بسیار از آن استفاده
کرده ام.
اگر ناچار شوم ناگفته های جنگ را
خواهم گفت
وی گفت : “این جنگ ناگفته های فراوان دارد و من ندیده ام که آقای
هاشمی به عنوان فرمانده جانشین کل قوا از مشکلاتی که در مورد هماهنگ کردن ارتش و
سپاه داشت سخنی گفته باشد . مشکلاتی که به اعتقاد من ربطی به بدنه سپاه و ارتش
نداشت و من شاهد بودم که این مشکلات تا چه حد فرساینده بوده است. بعد از سه سال از
شروع جنگ به اعتقاد من اشتباهات اساسی در تعیین استراتژی های جنگی پیش آمد که
اعزام نیرو به کردستان یکی اش بود و از آن مهم تر دل بستن به عملیات های بزرگ
کلاسیک شبیه عملیات های دشمن بود که مزایای نسبی ما را در کنار امکانات کشور به
شدت تقلیل داد و حدود پنج سال همه امکانات کشور حتی تا حد جمع آوری برف روب ها از
جاده ها و کامیون های دولتی و حتی مصادره کامیون های بخش خصوصی و همه ظرفیت های
مالی – صنعتی کشور به کار گرفته می شد اما نتیجه آن شد که همه شاهد بودیم .”
موسوی در پایان سخنان خود گفت :”ایده ای که این وزیر سابق درباره فتح
بغداد مطرح کرد باقیمانده همان دل بستن ها به طرح های کلاسیک جنگی و نتیجه بخش
بودن عملیات های بزرگ برای شکست دشمنی بود که ماهانه فقط دو میلیارد دلار از
همسایه های عرب خود برای جنگیدن با ما باج می گرفت و هنگام ختم جنگ بیش از پنجاه
لشگر داشت .این نگاه به جنگ از همان بدو طرح خود در میان رزمندگان مخالفانی داشت و
تا جایی که بنده در جریان بودم و در تماسهایی که فرماندهان معترضی چون شهید حاج
داوود کریمی با بنده داشتند آنها عملیاتی از جنس نقشه های دوران نخست دفاع مقدس را
ترجیح می دادند .و این طرح ها با توانایی های اقتصادی و اجتماعی کشور سازگاری
بیشتری داشت و در آینده اگر لازم بشود و به اجبار به این بحث ها کشانده شوم موضوع
را با بسط بیشتری طرح خواهم کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر