شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۰

Anything that can go wrong will go wrong

ادوارد مورفی مهندس هوافضا ی آمریکایی بود(11ژانویه ی 1918-17 جولای 1990)

قانون مورفی :(گاهی استنباط فیناگل یا قانون سُد در فرهنگ غرب اشتباه می‌شود.) یک مثل معروف در فرهنگ غرب است که در زمان آزمایش واگن موشکی در اواخر دههٔ ۴۰ به وجود آمد. اصلی‌ترین پیامی که این قانون بیان می‌کند این است که در هر حالتی که احتمال خراب شدن یا خطا رفتن باشد بی‌شک این اتفاق می‌افتد. «اگر راه‌های متفاوتی برای انجام کاری باشد که یکی از آنها به خرابی یا فاجعه بیانجامد، حتماً یک نفر کار را به همان صورت انجام خواهد داد.» که معمولاً به این صورت بیان می‌شود: «هر چیز که می‌تواند خطا برود، خطا می‌رود.» از نیکلاس اسپارک محقق و نویسندهٔ کتاب «تاریخی از قانون مرفی». 

این نامگذاری طعنه‌آمیز در پی سرگرد ادوارد مورفی است که در مرکز نیروی هوایی ادوارد همراه گروه استَپ روی پروژهٔ MX۹۸۱ کار می‌کرد. او مدت کوتاهی به عنوان مهندس توسعه در فنون اندازه‌گیری با دکتر و سرهنگ جان پاول استَپ دوست و همسایهٔ سابقش روی پروژه واگن موشکی (rocket sled) مشارکت می‌کرد.

نیک اسپارک در پایان کتاب «تاریخی از قانون مرفی» بیان می‌کند که تفاوت خاطرات بعد از گذشت سالها، اجازه مشخص کردن دقیق شخصی که در طول چندین ماه آزمایش دستگاه جدید اندازه‌گیری، این عبارت را به شکل مصطلح امروزی آن ابداع کرده نمی‌دهد، ولی این عبارت در انعکاس جمله‌ای که مرفی پس از شکست دستگاه اندازه‌ گیریش گفته ابداع شده و به تدریج از حالت اولیه آن که در اولین کنفرانس سرهنگ استپ-سریع‌ترین مرد روی زمین-به کار رفت به حالت امروزی در آمده.
نوشتار قانون 

دیدگاه‌های مختلفی دربارهٔ منشا دقیق قانون مرفی و جزئیات تشکیل اولیه آن وجود دارد که باعث نزاع‌های طولانی نیز شد. این تضادها در تحقیق اسپارک روی موضوع برجسته شد. کامل‌ترین بحثی که تمام نظرات را مورد بررسی قرار داد، کتاب «تاریخی از قانون مورفی» از اسپارک است که مقالهٔ چهار قسمتی‌اش را در مورد «تاریخچه تحقیق بدون احتمال» ((Annals of Improbable Research(AIR) مستند و کامل می‌کند. از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ پروژه‌ای به نام MX۹۸۱ در منطقهٔ مورک (که بعداً به پایگاه نیروی هوایی ادوارد نامگذاری شد.) برای آزمایش تحمل نیروی گرانش انسان هنگام کاهش سریع سرعت انجام شد. این آزمایش روی یک واگن که موشکی برای سرعت گرفتن و چندین ترمز هیدرولیک برای ایستادن روی آن سوار شده بود انجام می‌شد.

در ابتدا برای انجام آزمایش آدمک‌های را که در بررسی تصادفات استفاده می‌شوند به صندلی واگن می‌بستند، اما در آزمایش‌های بعدی توسط دکتر جان پاول استپ که در آن زمان سروان نیروی هوایی بود انجام شد. در حین این آزمایش‌ها در مورد میزان دقت ابزار استفاده شده برای اندازه‌گیری نیروی وارد شده به سروان استپ، سئوالاتی مطرح شد. در این زمان مرفی استفاده از کشش‌سنج الکترونیکی را که به جایگاه سروان استپ بسته می‌شد، پیشنهاد کرد. مرفی به این نوع تحقیق علاقه‌مند بود و قبلاً تحقیق مشابهی برای اندازه‌گیری نیروهای دستگاه‌های سانتریفوژ پرسرعت انجام داده بود. دستیار مرفی اتصالات جایگاه را متصل کرد و آزمایش با یک شمپانزه انجام شد. اما حسگرهای بسته شده همه صفر را نشان می‌دادند و معلوم شد که دستیار مرفی، حسگرها را اشتباه وصل کرده بوده. در این زمان بود که مرفی این جمله را استفاده کرد و با اینکه پیشنهاد شد که آزمایش دوباره با اتصالات صحیح انجام شود، از گروه خارج شد. در مصاحبهٔ نیک اسپارک با جرج نیکُلس، مهندس دیگری که در آن گروه حضور داشت، نیکلس توضیح داد که مرفی دستیارش را مقصر این شکست شناخته و گقته‌است:

«این مرد راهی برای اشتباه کردن داشته باشد، بی‌شک اشتباه می‌کند.».

نظر نیکلس این است که این قانون در محاوره‌های افراد گروه به این صورت خلاصه شد که: «اگر بتواند بشود، می‌شود.» و برای تمسخر مرفی که از نظر نیکلس با خودخواهی گروه را ترک کرد، اینگونه نامگذاری شد. دیدگاه دیگری این قانون را به دکتر استپ نسبت می‌دهند. وی این قانون را در یک گفتگوی مطبوعاتی کمی پس از شکست آزمایش استفاده کرده‌است. دیگران، از جمله تنها فرزند بازماندهٔ مرفی، رابرت مرفی دیدگاه نیکلس را رد می‌کنند و ادعا دارند که استفادهٔ این عبارت از ادوارد مرفی آغاز شده‌است.

قوانین اولیه
هیچ چیزی به آن آسانی که به نظر می‌رسد نیست هر چیزی بیش از آن حدی که تصور می‌شود طول خواهد کشید چیزی که ممکن است خراب شود، خراب می‌شود اگر احتمال خراب شدن چندین چیز وجود داشته باشد،‌ آن یک خراب می‌شود که بیش‌ترین خسارت را بزند نتیجه: اگر بدترین زمان خراب شدن‌ برای چیزی وجود داشته باشد، همان زمان است که خراب می‌شود اگر چیزی قابل خراب شدن نباشد، پس حتما می‌شود اگر پیش‌بینی می‌کنید که چهار احتمال برای خراب شدن چیزی وجود دارد و از قبل تمهیدی برای آن‌ها اندیشیده‌اید،‌ پس حتما راه پنجمی به طور غیرمنتظره به وقوع می‌پیوندد وقایع خودبه‌خود تمایل به بدترشدن دارند اگر به نظر می‌آید که همه چیز به خوبی پیش می‌رود،‌ پس حتما از چیزی صرف‌نظر کرده‌اید ،طبیعت همیشه طرف‌دار خرابی‌های پنهان است، طبیعت یک حرام‌زاده است .

غیرممکن است که چیزی را بی‌خدشه ساخت چون احمق‌ها نابغه‌اند هرگاه برنامه‌ریزی بکنی که چیزی را انجام دهی،‌ حتما چیز دیگری به وجود می‌آید که باید قبل‌اش انجام دهی هر راه‌حلی مسایل جدیدی را به وجود می‌آورد .

احتمال آنكه یك شیء آسیب ببیند نسبت مستقیم دارد با ارزش آن هرگاه جسم بـا ارزشی از دست شما به زمین می افتد به غیر قابل دسترس ترین مكان میرود (حلقه برلیان یا داخل سطل زباله می افتد و یا در چاه فاضلاب) شما هر موقع دنبال چیزی می گردید هـمیشه در آخـرین مـكانی كه آن را جستجو میكنید می یابیدش هیچ اهمیتـی ندارد كه شما به چه اندازه دنبال جنسی بگردید به محض آنكه آن را خریدید آن را در مغازه ای دیگر ارزانتر خواهید یافت زمانی كه دستگاه معیوب خود را نزد تعمیركار می برید كاملا بی عیب و درست كار خواهد كرد هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است ویا غیر اخلاقی و یا چاق كننده - اگر در توده یا کپه ای به دنبال چیزی بگردی، چیز مورد نظر حتما در ته قرار دارد .

وسائل نقلیه مثل اتوبوس و هواپیما و قطار دیرتر از موعد حرکت می کنن مگر آن که شما دیر برسی اون موقعه حتما سر وقت رفته هشتاد درصد امتحانات پایان ترم براساس کلاسی است که در آن غایب بوده ای در صورتی که شانس انجام درست یک کار پنجاه پنجاه باشد احتمال غلط انجام دادن آن نود درصد است. هر کسی میتواند مدرك دانشگاهی بگیرد اما صاحب عقل نخواهد شد زباله از خلاء بیزار است آنقدر انباشته میگردد تا فضای موجود را پر کند. هرگاه کفش نو را برای اولین بار به پا کنید همه پایشان را روی آن خواهد گذاشت زمانی که می خواهید لكه روی شیشه پنجره را پاك کنید همیشه لكه سمت دیگر شیشه میباشد. قانون بقاء کثیفی: برای تمیز کردن هر چیزی چیز دیگری باید کثیف گردد.

اگر امری احتمال دارد اتفاق بیافتد و خیلی هم خوشایند باشد، هرگز اتفاق نخواهد افتاد اگر حق با شما باشد هیچكس حرف شما را باور نخواهد کرد .قوانین مانند تار عنكبوت می باشند تنها افراد ضعیف و فقرا به دام آن میافتند در صورتی که ثروتمندان و صاحبان قدرت آن را پاره کرده و میگریزند. دو عنصر در طبیعت فراوان می باشند: یكی هیدروژن و دیگری حماقت. جاده رسیدن به موفقیت همواره در دست ساخت است .هرگاه چیزی را دور بیاندازید به محض آنكه دیگر به آن دسترسی نداشته باشید به آن نیاز پیدا خواهید کرد .کار تیمی همواره ضروری می باشد چون به شما اجازه می دهد تا در صورت بروز مشكل فرد دیگری را نكوهش کنید. احتمال آنكه طرف نانی که به آن کره مالیده شده است بروی فرش بیافتد نسبت مستقیم دارد به قیمت فرش شما!

هیچگاه نمی توانید با نگاه کردن به خطوط راه آهن، بگویید که قطار از کدام سمت خواهد آمد. ماشینی که روبروی شما در حرکت است همیشه سرعتش از شما کمتر است. هر چه عقیده ای مسخره تر باشد احتمال موفقیت آن بیشتر می باشد. افرادی که می توانند بهترین نصیحت ها را بكنند، نصیحت نمی کنند. دود سیگار همواره به سمت افراد غیر سیگاری حرکت خواهد کرد، بدون توجه به سمت وزش باد جای پارك مناسب ماشین همیشه سمت دیگر خیابان می باشد. برای هر عملی یك انتقاد برابر و مخالف آن وجود دارد. دوستان می آیند و می روند اما دشمنان انباشته می گردند. هرگاه به دروغ به رئیس خود بگویید که علت تاخیر شما پنچر شدن چرخ ماشینتان بوده روز بعد چرخ ماشین شما پنچر خواهد شد. تقریبا داخل شدن به کاری از خارج شدن از آن آسانتر است هیچ چیز هیچگاه بهتر نشده و نخواهد شد.

قوانین اتوبوسی مورفی
اگر تو دیرت شده اتوبوس هم دیر می آید اگر زود برسی اتوبوس دیر می آید اگر دیر برسی اتوبوس زود رسیده است اگر بلیت نداشته باشی پول خرد هم نداری وقتی پول خرد داری که بلیت هم داری هر چه بیشتر از راننده بپرسی که کدام ایستگاه باید پیاده شوی احتمال این که درست راهنمایی ات کند کمتر خواهد شد مدت زیادی منتظر اتوبوس می مانی و خبری نیست پس سیگاری روشن می کنی به محض روشن شدن سیگار، اتوبوس می رسد (به عبارت ساده اگر سیگار را روشن کنی اتوبوس می رسد) اگر برای زودتر رسیدن اتوبوس سیگار را روشن کنی اتوبوس دیرتر می آید اگر هوا سرد یا بارانی است یا هر دو٬ اتوبوس دیر خواهد آمد اگر فکر می کنید که زمان کافی برای رسیدن به اتوبوس دارید حتماً جدول زمانی اتوبوس را اشتباه خوانده اید اگر شما پول خرد ندارید٬ راننده هم همینطور اتوبوسی که شما برنامه ریزی کرده اید تا سوارش شوید معمولاً پنج دقیقه زود می آید و شما به آن نمی رسید اتوبوسی که به آن می رسید معمولاً ۱۵ دقیقه دیر می آید.

 قوانین عشق
همه خوب‌ها تصاحب شده‌اند اگر اشخاص تصاحب نشده باشند، مطمئنا دلیلی دارد! هر چه شخص مذکور بهتر و مناسب‌تر باشد، فاصله‌اش از تو بیشتر خواهد بود میزان عشق دیگران نسبت به تو نسبت عکس دارد با میزان علاقه تو به آنه ذهن x زیبایی x در دسترس بودن = عدد ثابت این عدد ثابت همیشه صفر است وقتی همسر یک مرد با اون به تفاهم میرسه که از گوش کردن به اون دست بر داره چیزهایی که یک زن را بیش از هر چیز به مردی جذب می کند همانهایی اند که چند سال بعد بیشترین تنفر را از آنها خواهد داشت .

قوانین مادرانه
مادرها در دو موقیت شما را نصیحت می کنند وقتی که به آن نیاز دارید و وقتی که نیاز ندارید انجام دادن هر کاری از طرف شما با انتقاد مادرتان مواجه می شود حتی انجام ندادن هیچ کاری هم هرچی بزرگتر بشی واسه مامان بچه تری مادرها همیشه می توانند یک راه بهتر برای انجام کارها نشان دهند:منتها بعد از آکه آن کار را انجام دادید هر گاه فکر کردید رازی دارید که مادرون نمیدونه به یاد بیاورید که اون پوشک شما رو عوض میکرده.

 قوانین نظامی
هرگز یک سنگر را با کسی که از تو قوی تر است تقسیم نکن اگر افسر مافوق تورا می بینید، پس دشمن هم تو را می بیند اگر در جبهه داری خوب پیشرفت می کنی، حتما" به سمت دام دشمن می روی اگر نیاز داری که همین الآن با افسر مافوق خود صحبت کنی، یک چرت بزن .

قوانین جاذبه مورفی
شی در حال سقوط همیشه جائی فرود میاد که بشترین ضربه رو بزنه قطره ی رنگ همیشه سوراخی در روزنامه پیدا می کنه تا رو فرش بچکه (تا زمانی هم که خشک نشده دیده نیمیشه )

قوانین مورفی در خیاطی
وقتی که شش دکمه احتیاج دارید٬ حداکثر پنج دکمه در قوطی دکمه ها پیدا خواهید کرد وقتی عجله دارید٬ سوراخ سوزن بیش از اندازه کوچک است معمولاً پارچه ای را که فراموش می کنید قبل از دوختن بشویید تا آب برود٬ همانی است که خیلی آب می رود سوزن گم شده همیشه توسط همسر یا فرزندتان وقتی که با پای برهنه در حال راه رفتن در اتاق هستند پیدا می شود اتو لباس را نمی سوزاند مگر در آخرین پرس اتوی بخار شما بخار همراه با زنگ آهن را فقط روی لباسهای ابریشمی سبک تخلیه می کند.

فلسفه مورفی: " لبخند بزن فردا روز بدتریه "


معادل‌های قانون مورفی 
قانون تله (فیناگل): اگر بدترین زمان خراب شدن برای چیزی وجود داشته باشد، همان زمان است که خراب می‌شود.

قانون ساد: قانون دیگری هم وجود دارد موسوم به قانون ساد که معمولاً مترادف قانون مورفی تلقی می‌شود .قوانین مورفی را آمریکایی‌ها به کار می‌برند در حالی که ساد بین انگلیسی‌ها محبوب تر است. البته در بحث‌های تخصصی بسیاری اصول ساد را وسیع تر از مورفی می‌دانند و معتقدند قوانین ساد بیشتر بر مسئلهٔ بخت و اقبال تاکید دارد . 

قوانین ساد می‌گویند بخت خوب یا بد برقامت شخص دوخته شده :
§        وقتی چیز بلا استفاده ای را دور میریزی بعد از مدت کوتاهی به آن شی نیاز پیدا میکنی.

§        از دست دادن شنوایی برای همه نا گوار است اما این اتفاق دقیقا برای آهنگساز مشهوری چون بتهوون رخ می‌دهد .

§        به شهری دیگر مهاجرت می‌کنی انگار فقط به این دلیل که آنجا با یک همشهری آشنا شوی و با او ازدواج کنی .

با این حال، خود کلمه (ساد) با توجه به معانی غیر اخلاقی که داشت منفور بود و مردم مورفی را جای آن به کار بردند.




۱ نظر: