احتیاج نیست بنده تاریخ نویس باشم و زحمت نوشتن تاریخ را به خود بدهم
تاریخ اتوماتیک وار دراذهان عمومی نوشته می شود سینه به سینه به نسل بعدی منتقل می
شود درحال حاضر به مدد علم تکنولوژِی کافی ست برای یافتن هر یافتنی سیاسی فرهنگی
اقتصادی تاریخی علمی و ... به گوگل مراجعه شود تا جواب را در عرض چند دقیقه دریافت
کنیم .
اما گاهی وقت ها انسان نمی تواند احساساتش را بدست کامپیوترو فیلم و اسلاید بسپارد چون علم بشر هنوز جایی برای ضبط احساسات پیدا نکرده است شاید ایمان بشر و نقل قول از گذشته گانمان که گقته اند صدای داود پیامبر بر روی خاک ضبط شده است روزی به حقیقت بنشیند و از دل خاک کهنه صدای ضبط شده بشر در هزاران هزار سال قبل شاید هم میلیون ها سال قبل از تولد ما قابل شنیدن باشد اما خیلی شنیدنی خواهد بود بدانیم اجداد ما در گذشته های بسیار دور چه گفته اند و چه شنیده اند و چه احساسی داشته اند ؟
ما شاهدان زنده تاریخ فعلی خودمان هستیم نسل من نسل قبل از من و نسل بعد از من مرورگر اتفاقات بعد ازسال ۱٣۵۷ یعنی قسمت اعظم تاریخ پرفرازو نشیب ملت ایران که یک روزش بدون جنجال و بدون حادثه نگذشته است و نخواهد گذشت از آغاز تظاهرات قبل از سال ۵۷ نمی گوییم برمی گردیم به بعد از بهمن سال ۵۷ که بهمن ماه تمام می شود پا به اسفند ۵۷ می گذاریم که به وضوح صدای اعتراض مخالفین را نسبت به انچه که هست و پیشامده را می شنویم .../
اما امروز مصادف است با لحظه شماره تاریخ برای سرنگونی سرهنگ قذافی در لیبی ملتی در این کشور به پا خواستند بعد از ماه ها مبارزه با دیکتاتوری در این کشور به کمک نیروهای نظامی ناتو موفق به سرنگونی رهبر ۴۲ سال حاکم بر این کشور بشوند معمر قذافی با زبان خوش از مسند قدرت کناره گیری نکرد تا بعد ها شاید تاریخ به جای لقب دیکتاتور به او انسانی والا و شایسته بدهد سرهنگ قذافی حتی از کشته شدن فرزندانش در راه حفظ قدرتش واهمه نداشت و خبرها حاکی از کشته شدن فرزندانش می باشد قدرت اینگونه جاه طلب و خونخوار می شود یا باید بمیرند یا باید ملتی را به کشتن بدهند .
منظورو مقصود این است:
که بعداز چند ماه کشتار بی وقفه مردم لیبی توسط سرهنگ قذافی با دخالت
نیروهای ناتو که بوی سرنگونی قذافی به مشام می رسید اقای اوباما و سران اروپا جمله
سحر آمیز خود را بر زبان راندند سرهنگ قذافی باید برود درست در دقیقه نود نه قبل
از آن زمانیکه احساس کردند قدرت نیروهای مردمی در مقابل نیروهای دولتی در لیبی
پیشه گرفته است و هر لحظه امکان سقوط قذافی می رود .
چون حضور مردم در صحنه و کارزار نبرد تن به تن در لیبی نشان از مقاوت مردم لیبی بر ضد دیکتاتوری قذافی ست.
بر می گردیم به تاریخچه اعتراضات خیابانی در ایران بعد از بهمن سال ۵۷ یعنی سال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران:
از همان یک ماه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جرقه تظاهرات خیابانی زده شد اینکه می گویم تظاهرات خیابانی با اعتراضات عمومی فرق می کند ممکن است مخالفت هایی باشد اما تظاهرات اعتراض آمیزنباشد به دلیل ترس از حکومت که از اسفند ۵۷ در ٨ مارس روز جهانی زن زنان آزاد اندیش ایرانی که دریافتند علاوه بر روسری و چادر کلاه بزرگ تری هم بر سرشان رفته است در مخالفت با حجاب اجباری سر به طغیان برداشتند و در تهران و چند شهر بزرگ ایران راهپیمایی کردند که در همان ابتدای امر سرکوب شدند وآیت الله خمینی فرمان داد حتی زنان اقلیت مذهبی نیز باید محجبه باشند (کیهان شریعتمداری ۱۷ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۶ ص دوم).
در طی این ٣۲ سال بعد از شکل گیری جمهوری اسلامی تظاهرات و سرکوب
اهالی اسلام شهرتهران که در اعتراض به فلاکت بار بودن وضعیت اقتصادی شان صورت گرفت
که تظاهرات در خورتوجهی بود بعد از آن اعتراضات و سرکوب دانشجویان کوی دانشگاه
تهران در ۱٨ تیر۱٣۷٨خونبارترین روز برای جنبش دانشجویی در طی قرن بود و دیگر
تظاهرات اعتراض آمیر بعد از انتخابات سال ۱٣٨٨ صورت گرفت ومعترضان میلیونی در
سرتاسر ایران به اعتراض پرداختند و سرکوب شدند.
و امروز در حال حاضر حدود نزدیک به ٣ سال ازشروع و سرکوب اعتراضات سال ٨٨ می گذرد جنبش مردمی که به نام جنبش سبز در دل تاریخ ایران و جهان ثبت و ضبط شد که با شدید ترین وجه ممکن سرکوب شد میلیون ها ایرانی معترض به حاکمیت دیکتاتوری از خیابان ها به خانه هایشان برگشتند و سکوت اختیار کردند شاید چاره ای جز این نداشتند رژیمی که تا بیخ و بن مسلح است قادرخواهد بود با متوصل شدن به پیشرفته ترین امکانات نظامی به راحتی انها را سرکوب کند.
حال پرسیده میشود چرا امریکا و اروپا در مقابل ایران همچون رفتاری را که با انقلابیون لیبی و سوریه و تونس و مصر داشتند نداشته است یعنی اینکه اقای اوباما و خانم هیلاری کلینتون جمله سحر آمیزشان را بر زیان برانند و به رژیم حاکم بر تهران بگویند:
رژیم دربست دراختیاردیکتاتور تهران باید برود:
۱- شاید درجواب بتوان گفت ملت ایران اعتراضات و تظاهرات را دنبال
نکردند و در نیمه راه یا بهتر بگوییم در همان ابتدای راه دست از اعتراضات و
تظاهرات خیابانی برداشتند و خانه نشین شدند شاید هم ترجیح دادند به جای قلع و قمع
شدن در خیابان ها توسط رژِیم در خانه هایشان قرص و محکم بنشینند وپاهایشان را هم
دراز کنند وبا خیال راحت منتظر حمله نظامی اسرئیل باشند که بارها شنیده اند
اسرائیل تصمیم به حمله به تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی را دارد تا در اولین روز
حمله به تاسیسات هسته ای ایران انها هم به مراکز نظامی جمهوری اسلامی حمله کنند و
هم زمان کار این رژیم را تمام کنند شاید این استدلال خوبی باشد برای یک ملتی که ٣۲
سال است مبارزه می کند هنوز نتیجه نگرفته است شاید به همین دلیل است که به فراخوان
های اعتراضی هراز گاه سران درجه ۲ جنبش سبز پاسخ مثبت ندادند و در هیچ فراخوان
اعتراضی این جنبش شرکت نکردند .
۲- رژیم تهران نه رژیم لیبی و سوریه و نه مصرو تونس می باشد اگر این رژیم ها را دیکتاتور بنامیم باید رژیم تهران را دیکتاتوره دیکتاتورها نامید شاید هم از این اصطلاح خوششان بیاید و بادی هم درغبغب شان بیندازند .
٣- رژیم تهران با پروسه چندین ساله اتمی اش در سازمان ملل روبروست کدام کشور اروپایی وامریکایی می تواند ریسک کند به جمهوری اسلامی بگوید باید بروی همین فردا صبح به عبارتی رفتن جمهوری اسلامی برایشان آسان است مثل آب خوردن است اما با پرونده هسته ای این رژِیم چه باید کرد ؟
جانشین رژیم بعدی اگر از همپالکی های این رژیم باشد یعنی محتوا همان باشد و صورت ظاهر افراد فرق کند که باز هم همان پرونده هسته ای وارد کارزار می شود و تاثیری در روند متوقف شدن فعالیت هسته ای جمهوری نوپای دوباره اسلامی نخواهد داشت:
یعنی جمهوری اسلامی ۱ برود جمهوری اسلامی ۲ بیاید با همان افرادی که در جمهوری اسلامی یک بودند منتها چند نفری می روند و چند نفری جانشین می شوند دوباره از خودی هایشان با یک زرق و برق جدید ولی همان سبک وسیاق قدیمی را دنبال کنند پس چه دردی هست که از آمریکا و اروپا فرمان رژیم ایران باید برود سر بدهند ؟
صد سال سیاه هم غربی ها چنین کاری را نمی کنند چون جانشین این رژیم
هنوز مشخص نشده است و استاندارد های لازم را در عرصه جهان غرب ندارد و انچه که تا
امروز در مقام جانشینی برای بعد از جمهوری اسلامی بوده است نتوانسته غربی ها را
متقاعد کند که می تواندجلوی هسته ای شدن جمهوری اسلامی را بگیرد چون برای غربی ها
تا حدودی ثابت شده است که نوع ۲ جمهوری اسلامی جایگرین جمهوری اسلامی نوع یک
خواهدشد.
پس اگر در کشورهای انقلاب خیز عربی آقای اوباما جان و خانم هیلاری کلینتون جان و دیگر کشورهای اروپایی می گویند این رژِیم ها باید بروند به این دلایل است :
۱- انقلابیون در خیابان ها ماندند.
۲- نوع جمهوری شان از نوع جمهوری اسلامی یک و ۲ به سبک ایرانی نخواهد
بود.
٣- پروژه هسته ای شان خطرناک نبود.
۴- برای سران غرب مسلم بود که این رژیم ها رفتنی هستند و در یک قدمی
سقوط می باشند پس این کشورهای غربی گل را وارد دروازه پیروزی این کشورها کردند
درست در دقیقه نود بعد از ۹۰ دقیقه بازی خون بار و از جان گذشتن های بسیارنه به
سبک اعتراضات ۶ دقیقه ای ملت ایران در بازی برای رهایی و ازادی خودشان بازی ۶۰
دقیقه است به طور مساوی در صورت نتیجه نگرفتن بازی وارد وقت اضافه می شود یکی می
بردو یکی می بازد نتیجه هم قابل پیش بینی است چون دیکتاتورها در دقیقه ۹۰ نفس
بریده اند رمقی برایشان نمانده است در نهایت ریزش درچهارچوب نظامی و اداری اش صورت
گرفته است و پیروزی در سنگر مبارزین خواهد بود و شیپور پیروزی ازغرب نواخته می شود
خواه ناخواه .
لندن - شهریورهزارو
سیصدونود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر