احمد رافت:
احمد رافت، روزنامهنگار سرشناس
ایرانی-ایتالیایی از معدود اهالی رسانهای فعالی است که در زمان اقامت آیتالله
خمینی در «نوفللو شاتو» شاهد و گزارشگر روزهای منتهی به انقلاب سال ۵۷ بوده است. رافت معتقد است که اگر مردم آیت الله
خمینی را بهتر شناخته بودند، او را توی ماه نمیدیدند. رافت میگوید همان اشتباههای ۳۲ سال پیش امروز هم تکرار میشود.
احمد رافت سالهاست در رسانههای
ایتالیایی و اسپانیایی قلم میزند. مدتی دبیرکل اتحادیه خبرنگاران خارجی ایتالیا
بود و بسیاری از ایرانیان چهره او را در صدای آمریکا دیدهاند. این روزنامهنگار
قدیمی از جمله کسانی است که در روزهای منتهی به انقلاب ایران و مهاجرت نهایی آیتالله
خمینی به ایران، در نوفل لو شاتو حاضر بوده است.
رافت میگوید که آن زمان، افرادی مثل
قطبزاده و دکتر یزدی نگذاشتند واقعیت حرفهای رهبر انقلاب ایران از طریق رسانهها
به مردم برسد. روشی که به نحوی در برخی رسانههای حامی رهبران جنبش سبز هم تکرار
میشود.
در روز یکشنبه، در چند دهمتری مجسمه
جیوردانو برونو که جانش را بر سر حقیقت از دست داد و کلیسا او را به آتش کشید، با
احمد رافت در باره حقیقت حرفهای خمینی و فیلترهایی که چیز دیگری تحویل مردم دادند
گفتگو کردم.
از احمد رافت میپرسم که آیا خبرها
یا مسائلی که در باره آیت الله خمینی منتشر میشد، همانی بود که اتفاق میافتاد یا
نه؟
خبرها به شکل کنترل شده بیرون نمیآمد،
کاری به خبری که ما میدادیم نداشتند، اما آن چیزی که خیلی مهم بود، حرفهای آقای
خمینی بود که ما چگونه آن را انعکاس میدادیم. مهم برای آقایان قطبزاده یزدی که
با کشورهای مختلف رابطه داشتند این بود که حرفهای آقای خمینی به برنامههای آنها
که براندازی حکومت پادشاهی بود لطمه نزند. بنابر این بعد از یکی دو مصاحبه که ما
خبرنگارانی که با رسانههای غیر ایرانی کار میکردیم انجام دادیم، از ما میخواستند
همان حرفهای آقای خمینی در گفتگوها را ترجمه نکنیم، بلکه ترجمهای که این آقایان
یا مترجمان این آقایان به زبان خارجی میگذاشتند را مخابره کنیم.
یک بار من با دو خبرنگار خارجی با آقای خمینی گفتگو میکردیم. یکی از آنها خانم خبرنگاری ایتالیایی بود که برای مجله زنان کار میکرد، و از آقای خمینی پرسید اگر شما به ایران برگردید و حکومت را به دست بگیرید، سیاستهایتان در مورد زنان چه خواهد بود. آقای خمینی مثل همیشه بدون اینکه به صورت خبرنگار نگاه کند، به مترجم گفت به ایشان بگویید که در اسلام موقعیت زنان مشخص شده. مترجم به زبان انگلیسی این گفته را ترجمه کرد که 'آنچه خواست مردم ایران باشد' و ما هم با آقای قطبزاده توافق کرده بودیم که از ترجمه به زبان خارجی استفاده کنیم در نوشتن مقالاتمان و مصاحبههای تلویزیونی، و در جاهای دیگر، مثل رابطه با عراق که سخنان آقای خمینی نشان میداد که انتقامجویی خواهد کرد از عراق خواهند کرد به محض رسیدن به قدرت، ترجمه شد که 'روابط بر اساس تفاهم با کشورهای همجوار خواهد بود' و این گفتگو توسط آقای یزدی ترجمه میشد. من در همین رابطه در مستندی که به مناسبت ۳۰امین سالگرد نوفللو شاتو ساختم از آقای بنیصدر در همین رابطه سوال کردم و ایشان گفت که ما نمیتوانستیم بگذاریم آقای خمینی هرچه دلش میخواست بگوید. یعنی ایشان هم به نوعی به این مساله اعتراف کرد که صحبتهای آقای خمینی به نوع دیگری متناسب با خواست جامعه بینالمللی ترجمه شود.
- آیا انتقال کنترل شده حرفهای یک
سیاستمدار، میتواند موجب منحرف کردن افکار عمومی بشود؟ آیا آشنا بودن مردم ایران
با همه حرفهای آقای خمینی میتوانست در فضای آن زمان منتهی به تفاوتی بشود؟
من همیشه آن زمان که نوفللو شاتو
بودم و با دوستانی که به پاریس آمده بودند جمع میشدیم، میگفتم که آیا کتابهای
آقای خمینی را خواندهاند یا نه؟ چون آقای خمینی در کتابهایشان که به شکل
جزوه هم در نجف پخش شده بود، دیدشان را از حکومت اسلامی بیان کرده بود، ولی بسیاری
از این دوستان معتقد بودند که لزومی ندارد که آدم صحبتهای آقای خمینی را بخواند
چون بالاخره ایشان حرفهایی که آن زمان میزد با کتابهایشان تفاوت میکرد. من فکر
میکنم اگر مردم کتابهای آقای خمینی را خوانده بودند و حرفهای ایشان را آن طور
که ایشان گفته بودند شنیده بودند و کسی فیلتر نمیکرد، هواداری از آقای خمینی در
آن حد نبود و کسی صورت ایشان را در ماه ببیند.
- و آیا همان کارهای سال ۵۷ الان تکرار میشود؟
من فکر میکنم این مساله به نوعی
تکرار میشود. من با دوستان جوان داخل ایران که در تماس هستم، به من میگویند که
«ما باشما متفاوتیم که جوانهای آن زمان بودهاید، و اشتباهات شما را نمیکنیم»
ولی دقیقا دارند همان اشتباهات را میکنند. یک مساله که مرا بسیار نگران کرد در
رابطه با تکرار این اشتباهات، تلاشهایی است که برای «بتسازی» از آقای موسوی میکنند.
من برای آقای موسوی به این دلیل که
خیلی واضح عقاید خودش را بیان میکند و روی آنها پافشاری میکند احترام زیادی
قائلم، ولی اینکه روز تولد آقای موسوی به روزی تبدیل شود که مردم باید به خیابانها
بیایند، مرا به یاد «۴ آبان» میاندازد،
روز تولد شاه. هیچ تفاوتی با آن نمیبینم. با این تفاوت که آقای موسوی رسما
هیچکاره است، و محمد رضا شاه پادشاه مملکت بود. من فکر میکنم این نوع کارها و یا
تبدیل مساله فوت پدر آقای موسوی به یک مساله ملی، و یا تفاوتگذاری بسیار بین حبس
خانگی یا حصر آقای موسوی و دیگران، حتی آقای کروبی، فکر میکنم همان تکرار اشتباههای
گذشته است.
من فکر میکنم که مردم باید صحبتهای
آقای موسوی را گوش کنند، وتفسیر خودشان را از این حرفها ندهند. آقای موسوی وقتی
میگوید بازگشت به قانون اساسی، با کسی رو در وایسی و شوخی ندارند، همین قانون
اساسی را میگویند که الان سر کار است. ولی خیلی از جوانها فکر میکنند که آقای
موسوی این سخن را تاکتیکی مطرح میکنند، همانطوری که ۳۲ سال پیش برخی از همدورهایهای من فکر میکردند که آقای خمینی
تاکتیکی آن حرفها را میزدند، در صورتی که تاریخ ثابت کرد که آن حرفها تاکتیکی
نبودند، ایشان معتقد به مسالهای بودند و عمل کردند.
آقای موسوی هم به قانون معتقدند و
نمیخواهند قانون اساسی دیگر را جانشین آن بکنند.
احمد
رافت ۱۰ خرداد ۱۳۳۰ از پدری ایرانی و مادری ایتالیائی در تهران بدنیا آمده است. پس
از پایان تحصیلات دبیرستانی برای ادامه تحصیلات در رشته حقوق سیاسی به ایتالیا می
رود. در این سالها فعالیت خود را در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی آغاز می کند. در
سال ۱۹۷۷ میلادی، پس از چهار سال اقامت در آلمان به ایتالیا باز می گردد و در
رسانه «روزنامه کارگران» آغاز به کار می کند. از آن زمان تا کنون در رسانه های
مختلف ایتالیائی، اسپانیائی، سوئیسی، بریتانیائی، آمریکائی و عربی فعالیت داشته
است. احمد رافت به مدت ۲۱ سال فرستاده ویژه هفته نامه اسپانیائی «تیمپو» در
خاورمیانه بوده است. در سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ میلادی معاونت بنگاه خبری کرونوس
اینترناسیونال را عهده دار بوده است. در این سال ها با رسانه های فارسی زبان از
جمله دویچه وله، بی بی سی، رادیو آزادی، رادیو فردا و صدای آمریکا نیز همکاری
داشته است. در سال های اخیر دو کتاب به زبان ایتالیائی و در گذشته سه کتاب به زبان
های ایتالیائی و اسپانیائی تالیف و منتشر کرده است. آخرین کتاب احمد رافت با عنوان
«ایران: انقلاب آنلاین» در ماه مارس ۲۰۱۰ در ایتالیا منتشر شد.
به نظر من از هیچ انسانی نباید "بت" ساخت. تعصب زیاد و بی مورد در مورد هر کسی باعث می شود عقاید و نظرات مهمی که باید دیده شوند، نادیده گرفته شوند و این مسئله و تفاسیر وارونه از واقعیات، اگر در مورد افرادی رخ دهد که می توانند در سرنوشت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... یک کشور دخیل باشند، به گونه ای خیانت به مردم و وطن محسوب می شود. درست است که حرف های آقای خمینی در آن زمان حساس توسط افرادی که گویا تنها آرزوی براندازی حکومت شاهنشاهی را در سر داشتند، فیلتر شد، اما اتفاقاتی که عملاً بعد از انقلات رخ دادند نشانگر نظرات واقعی ایشان بوده اند. در این میان همه ی مردم به نوعی مسئول هستند، و نباید در مورد انقلاب پیش رو تنها به تفاسیر افراد سیاسی خاص بسنده می کردند و این قدر بی مطالعه پیش می رفتند. چند درصد از آن %2/ 98 مردمی که به نظام جمهوری اسلامی رای مثبت دادند، از محتوای قانونش ذره ای آگاه بودند؟.... هر چند که امروز هم پس از گذشت 32 سال هنوز هم این ناآگاهی تداوم دارد. باور به قانون اساسی جمهوری اسلامی یعنی باور به این که "ولی فقیه"، بالاترین رکن نظام است. %97 از 17 میلیون تنی که در همه پرسی سال 68 شرکت کردند به اصلاحات این قانون نیز رأی مثبت دادند. قانونی که عنوان "مجلس شورای ملی" را به "مجلس شورای اسلامی" تغییر داد. قانونی که اختیار رهبری را به شدت افزایش داد و "ولایت امر" را به "ولایت مطلقه ی امر" تغییر داد! آیا اینها ایده آل هایی هستند که اکنون در پی آن می باشیم؟!...
پاسخحذفاول اینکه آقای خمینی انسانی قاطع و یک رو بود به هیچ وجه عوامفریبی نمی کرد.دوما:اینکه مردم روز تولد میرحسین به خیابان میان یه بهانه برای بیان اعتراضاتشون هست و سوم اونکه شخصیت میرحسین اونطوری نیست که با این چیزها متزلزل بشه و خیال برش داره و در آخر اینکه امثال آقای رافت به دلیل سال ها دور بودن از ایران با شرایط اینجا آشنا نیستند
پاسخحذفاول این که من نگفتم آقای خمینی عوامفریبی کرده، کسانی که تحلیل و تفسیر وارونه ای ارائه دادن، به هر دلیلی، عوامفریبی کردن و درصد بالایی از مردم هم مطالعات شخصی انجام ندادند و فقط به همون تحلیل ها بسنده کردند. دوم این که در مورد تولد آقای موسوی من نظری ندادم، هر بهانه ای که باعث بشه مردم اعتراضات خودشون رو نشون بدن خوبه، اصلاً به نظر من نیاز به سالروز و بهانه هم نیست. تمام اتفاقاتی که هر روز می شنویم و می بینیم کافی هستن برای نشان دادن اعتراض ها. سوم این که کلاً در مورد شخصیت آقای موسوی و این دچار تزلزل بشن نظری ندادم، منظور من پیروی از قانون اساسی جمهوری اسلامی هست که با اختیاراتی که به رهبری می ده، جامعه را به سوی دیکتاتوری پیش می بره. وضعیت این مملکت رو آقای رافت یا هر کس دیگری هم که دور از این شرایط هست نیازی نیست که توصیف کنند، هر روز صبح که از خواب بیدار می شیم از منزل که خارج می شیم می بینیم تو چه منجلابی داریم دست و پا می زنیم
پاسخحذفراجع به حرفای رافت نظر دادم
پاسخحذف