یکشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۰

روزمره گی



درد من حصار برکه نیست


درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان نرسیده است

۲ نظر:

  1. Dar in shab ha ke gol az barg va barg az bad va bad va bad az abr mitarsad,dar in shab ha ke har ayeneh tasvire biganast va har cheshmehee penhan mikonad serr va sorudash ra,CHENIN BIDAR VA DARYAVAR,TOEE TANHA KE MIKHANI

    پاسخحذف
  2. «بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب
    که باغ ها همه بیدار و بارور گردند
    بخوان دوباره بخوان، تا کبوتران سپید
    به آشیانه ی خونین دوباره برگردند.
    ...
    در این زمانه ی عسرت،
    به شاعرانِ زمان برگ رخصتی دادند
    که از معاشقه ی سرو و قمری و لاله
    سرودها بسرایند ژرف تر از خواب
    زلال تر از آب
    تو خامشی که بخواند؟
    تو می روی که بماند؟
    که بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند؟»

    پاسخحذف