رضا اشکستانی سر میرزا را برد و تحویل داد به قزاقهای سردار سپه در رشت،قزاقها هم سر را گذاشتند روی میز،موهای میرزا را از پشت گرفتند و با سر بریدهٔ میرزا
کوچک عکس یادگاری گرفتند.
نمیدانم قضیهٔ آن صندلی روی میز چیست،شاید میخواستهاند ابعاد و اجزای
عکس واضحتر بشود. یا اینکه قرار بوده یکی از قزاقها برود روی میز بنشیند و پایش را
بگذارد روی سر میرزا کوچک خان،بعد از عکس یادگاری هم سر میرزا را مدتها در سربازخانهٔ رشت گذاشتند برای نمایش،تا مردم بیایند و ببینند و عبرت بگیرند. سپس سر را بردند
تهران و تحویل دادند به رضاخان!
این اتفاق ۸۹ سال پیش افتاد. یعنی فقط سه نسل قبلتر از ما، رضا اشکستانی
پدرِ پدربزرگهای یکی از ما بوده. نمیدانم نوه نتیجههای آقا رضای اشکستانی الان چکارهاند و چه میکنند.
اما میدانم که اگر میرزا کوچک خان در زمان ما زندگی میکرد، یقیناً یک رضا اشکستانیای پیدا میشد که برود و سر میرزا را بِبُرد،فقط فرقش این بود که رضای
زمان ما سبیل به این کت و کلفتی نداشت!
قطعاً قزاقهایی پیدا میشدند که با سر میرزا عکس یادگاری بگیرند،فقط فرقش
این بود که دوربینشان دیجیتال بود!
قطعاً مردمی پیدا میشدند که بروند تماشای سر بریده میرزا،فقط فرقش این
بود که موبایلهایشان را در میآوردند و از این صحنهٔ ناب عکس و فیلم میگرفتند،تا
شب بگذارند توی فیسبوک تا رفقا لایکش کنند!
باور کنید!
شک نکنید!
این اتفاق ۸۹ سال پیش افتاد. یعنی فقط سه نسل قبل تر از ما. رضا اشکستانی پدرِ پدربزرگ های یکی از ما بوده. نمی دانم نوه نتیجه های آقا رضای اشکستانی الان چکاره اند و چه می کنند، اما می دانم که اگر میرزا کوچک خان در زمان ما زندگی می کرد، قطعا یک رضا اشکستانی ای پیدا می شد که برود و سر میرزا را ببرد.فقط فرقش این بود که رضای زمان ما سبیل به این کت و کلفتی نداشت!
پاسخحذف