یکشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۱

رضا خندان، از ملاقات خود و فرزندانش با نسرین ستوده می گوید




ملاقات ما همزمان شده بود با ملاقات بند عمومی مردان سیاسی.

خانواده‌های مردان سیاسی گفتند كه بچه‌ها را از در پشتی می‌برند تا در حین ملاقات كابینی،در آغوش پدرشان باشند بنابر این شما هم می‌توانید نیما را داخل بفرستید. مهراوه تا شنید، سالن را گذاشت روی سرش كه من ۱۸ سالم نشده و هنوز كودك محسوب می‌شوم. اصرار از او و تلاش از ما، بالاخره بچه‌ها خودشان را به آن طرف شیشه‌های كابین رساندند.

حالا نیما بغل مادرش نشسته، گوشی را از او گرفته و به من كه این طرف كابین‌ بودم اشاره می‌كند كه گوشی را به پسر عمه‌اش بدهم تا راجع به بازی‌شان با او حرف بزند. چند دقیقه فرصتی هم كه داشتیم این گونه از بین رفت. و آقا داشت قصه‌ی حسین كرد تعریف می‌كرد.

آن وسط آقای عالی‌پیام كه تازه بازداشت شده است از راه نرسیده با دیدن نسرین  به او نزدیك شد و مهربانانه آمد و پس از سلام و احوالپرسی. خودش را معرفی كرد و چیزهایی گفت و رفت.

مطمئن بودم نسرین آقای عالی پناه را به اسم نمی‌شناسد. بعد از رفتن‌‌شان، گفتم "او را شناختی؟" گفت "نه؟" نشانی‌هایی دادم. تعجب زده گفت "چرا گرفتن‌اش" گفتم "برای زلزله شعر گفته". هاج و واج نگاهم ‌كرد. گفتم توی شعرش كمی فلفل هم ریخته بود . (۱)

حالا داداش‌اش به خاطر "یك میز" هی بیاید و بگوید "زندانی سیاسی نداریم"

كابین كناری ما دوست بسیار عزیزمان مسعود (پدرام) نشسته بود و با خانواده‌اش صحبت می‌كرد. مثل همیشه آرام و با وقار ...می‌گوید "بیرون برای شما‌ها سخت می‌گذرد". گفتم "داخل و بیرون زندان هركدام سختی‌های خودش را دارد.

هنوز وقت نكرده‌ام با نسرین درست احوالپرسی كنم كه پرده‌ها پایین می‌آیند و این بار نسرین و بچه‌ها از آن طرف با تكان دادن دست از ما خداحافظی می‌كنند.

در راه بازگشت به خانه دارم به این فكر می‌كنم كه هفته‌ی آینده دولت به خاطر ناتوانی در اداره‌ی یك كنفرانس تشریفاتی بیهوده، امور مملكت را تعطیل كرده‌است و ملاقات زندانیان هم در آن چند روز سوخت و رفت...


پی نوشت:(۱)
دوبیتی که هالو با موضوع عملکرد مجموعه حکومت در ماجرای زلزله آذربایجان بر روی وبلاگ شخصی خود قرار داد:
کی گفته که ما دولت راحت طلبیم؟
در فکر گرفتاری خلق عربیم
این قدر نگویید اهر زلزله شد
فعلن که گرفتار دمشق و حلبیم


۱ نظر:

  1. علاوه بر تأسف و شرم از روند رو به افزون دربند کشیدن فعالان اجتماعی، سیاسی، هنری و .... توسط رژیمی که یکی از دغدغه هاش ترس از عملکرد وکلای زندانیان سیاسی است! کسانی مانند نسرین ستوده، نرگس محمدی و ...، مادرانی که دور کردنشان از آغوش خانواده سنخیتی با شعارهای همیشگی و پوچ حکومت ندارد؛ هزینه های گزافی که صرف برگزاری بیهوده ی اجلاس می شوند، همزمان با رکود شدید اقتصادی، تحریم های بین المللی، فقر مضاعف و درست در زمان خسارت شدید ناشی از زلزله ی آذربایجان و نیاز منطقه به مخارج بازسازی، جایی بسی افسوس دارد.

    پاسخحذف