عبدالعلی بازرگان(زادهٔ ۱۳۲۲
در تهران) روزنامهنگار،نویسنده آثار سیاسی و مذهبی،عضو نهضت آزادی و از منتقدان حکومت پهلوی
و جمهوری اسلامی ایران است.
عبدالعلی دومین فرزند (از پنج فرزند(مهدی بازرگان و دارای همسر و سه فرزند است. او فوق لیسانس معماری از دانشگاه شهید بهشتی تهران دارد.عبدالعلی بازرگان در سال ۱۳۵۲ به همراه میرحسین موسوی به علت فعالیت های سیاسی در دانشگاه ملی، توسط ماموران ساواک دستگیر و زندانی شد.
بازرگان در طرح و نظارت و اجرای پروژههای ساختمانی متعددی همکاری داشتهاست. از جمله با بنیاد صنعتی ایران و نیز شرکتهای مهندسین مشاور؛ برمک، رضی، یاد، طرح و کاوش (در بخشهای خصوصی و دولتی(.
●صاحب امتیاز و مدیر مسؤل فصلنامه فرا راه در ۱۳۸۰
●عضو هیئت مدیره بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان از ۱۳۷۵ به بعد.
●۲ سال محکومیت به زندان در دادگاه انقلاب در سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۰
●عضو هیئت مؤسس انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی کنونی) از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸
●عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مهندسین از ۱۳۴۸ تاکنون
●تالیف ۱۹ جلد کتاب و مقالات تحقیقی متعدد دربارهٔ قرآن و اسلام از ۱۳۵۶ تاکنون
●شرکت در سمینارها و کنفرانسهای بینالمللی در قبرس، آلمان، فرانسه، هلند، اتریش و آمریکا.
نامه سرگشاده به حجت الاسلام خامنهای
در نامهای به حجت الاسلام خامنهای در ارتباط با پیامدهای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸)، عبدالعلی بازرگان مینویسد:«جناب آقای خامنهای اینک متاسفانه میان شما و بخش عظیمی از ملت فاصلهای عمیق افتاده که در صورت لجاجت و بی اعتنایی به حقوق مردم، میرود خدای ناکرده به جنگی داخلی و برادر کشی بدل شود. آثار چنین فتنهای که تا ابد برپیشانی عاملان آن باقی میماند نام نیکویی از شما باقی نمیگذارد.»
۱.شرحی بر دعای کمیل ۱۳۸۵
۲.خلاق اسلامی در روابط سیاسی ۱۳۵۹
۳.شورا و بیعت (حاکمیت خدا در حکومت مردم) ۱۳۵۹
۴.اختلاف در امت واحد ۱۳۶۰
۵.بعثت در اجتماع ۱۳۶۰
۶.اسماءالحسنی ۱۳۶۰
۷.آزادی در قرآن ۱۳۶۱
۸.انسان کامل ۱۳۶۵
۱۰.نظم قرآن (۴جلد) ۱۳۷۱
۱۱.متدولوژی تدبر در قرآن ۱۳۷۳
۱۲.حروف مقطعه در قرآن ۱۳۷۵
۱۳.دستی از دور بر آتش مطبوعات ۱۳۸۲
۱۴.خاطراتی از پیشگامان ۱۳۸۲
۱۵.در بستر اصلاحات و نوگرایی دینی ۱۳۸۲کتابها (چاپ شده در ایران)
کلماتی از قرآن (۱۳۵۸)۸۲
وضعیت فعلی
بازرگان در حال حاضر در اورنج کانتی، کالیفرنیا اقامت و اشتغال به کار ساختمانی دارد و به تدریس در بنیاد «ایمان«(در لس آنجلس)، «ابن سینا» (در اورنج کانتی)، «توحید» (در سن خوزه)و چند مرکز اسلامی دیگر در اوکلند میپردازد.
آیا اجداد ما، اینقدر زبون و بی شخصیت بودند که دین و آیین خود را به خاطر یک مشت عرب رها کردند؟ آیا مردم به این راحتی دست از اعتقادات و افکارشان می کشند؟ آیا اندیشه انسان در طول تاریخ با زور شمشیر عوض شده؟ تمام تلاش ها تا زمانی که ملت نخواهند نتیجه نمی دهد . اگر یک ملتی تحت تاثیر واقعیاتی اندیشه اش را تغییر بدهد نشاندهنده اینست که این ملت نمیخواهد تابع سنت های آباد و اجدادی اش باشد و این افتخار ما ایرانیان است.آیا مردم (منظور ایرانیان آن زمان ) به این سادگی دست از اعتقاد خود می کشند ؟ مگر می شود مردم را به زور شمشیر مجبور کرد که از ته دل آیینی را قبول کنند؟!آیا می شود ملتی آنقدر زبون باشد که از همه چیز خود دست بکشد؟...
آیا اجداد ما، اینقدر زبون و بی شخصیت بودند که دین و آیین خود را به خاطر یک مشت عرب رها کردند؟ آیا مردم به این راحتی دست از اعتقادات و افکارشان می کشند؟ آیا اندیشه انسان در طول تاریخ با زور شمشیر عوض شده؟ تمام تلاش ها تا زمانی که ملت نخواهند نتیجه نمی دهد . اگر یک ملتی تحت تاثیر واقعیاتی اندیشه اش را تغییر بدهد نشاندهنده اینست که این ملت نمیخواهد تابع سنت های آباد و اجدادی اش باشد و این افتخار ما ایرانیان است.آیا مردم (منظور ایرانیان آن زمان ) به این سادگی دست از اعتقاد خود می کشند ؟ مگر می شود مردم را به زور شمشیر مجبور کرد که از ته دل آیینی را قبول کنند؟!آیا می شود ملتی آنقدر زبون باشد که از همه چیز خود دست بکشد؟...
پاسخحذف